آوریل 1, 2020
گزارشی از وضعیت کارگران معدن گهرزمین سیرجان
در وضعیتی که از یک سو، کرونا گلوی جامعه را میفشارد و شرایط محیط کار و زندگی، استرسزا و طاقتفرسا است و از یکسو صاحبان مشاغل آزاد و کارمندان و آخرین حلقه زنجیرهی کار ایران که هیچگونه امنیت شغلی ندارند (یعنی کارگران روزمزد) که در شرایط مالی و روانی اسفناکی به سر میبرند، چشمانداز تاریکی از آینده را پیش روی خویش دارند.
گزارشی از وضعیت کارگران معدن گهرزمین سیرجان
پس از همهگیری ویروس کرونا در ایران و پس از شیوع آن در کشورهای دیگر، نهایتاً با وجود مقاومت و انکارهای اولیهی حسن روحانی برای حفاظت از رانتهای اقتصادی کلان و مافوق تصورِ الیگارشیِ روحانیت حاکم، دولت مجبور به عقبنشینی صوری شد.
در وضعیتی که از یک سو، کرونا گلوی جامعه را میفشارد و شرایط محیط کار و زندگی، استرسزا و طاقتفرسا است و از یکسو صاحبان مشاغل آزاد و کارمندان و آخرین حلقه زنجیرهی کار ایران که هیچگونه امنیت شغلی ندارند (یعنی کارگران روزمزد) که در شرایط مالی و روانی اسفناکی به سر میبرند، چشمانداز تاریکی از آینده را پیش روی خویش دارند.
با وجود اصرار روحانی برای بهتعویق نیفتادن روند بهرهکشی و تعطیل نشدن بازار به رغم لگدکوب شدن اخلاقیات مورد ادعای حاکمیت و تضمین نکردن حداقل یکماه حقوق آنان و بالتبع عدم اصرار حاکمیت به خانهنشینی کارگران (با وجود مخاطرات فراوان برای تمامی اقشار از جمله کارگران معادن)، سرانجام تحت فشارهای اجتماعی و خارجی تصمیم گرفتند تا برای حفظ صحّه، انعطاف نشان دهند و بنا بر مصوبات هیئت دولت، بخشنامههایی صادر شد که شرایط را تلطیف کند و از حجم نارضایتیها در خصوص انفعال، خمودگی و ناکارایی دولت بکاهد.
در همین راستا برای دورکاری افرادِ دارای بیماریهای زمینهای نیز مواردی ذکر شده بود که به علت فساد و نارساییها و ناهماهنگیهای سیستماتیک، همین واکنش صوری نیز به نتیجه مطلوب نرسید.
در روزگار سرمایهداریِ هار و لجامگسیختهی تدبیر و امید، کارگران معادن در شرایط بسیار دردناک و پُرریسکی مشغول کار هستند. مگر نهاینکه اخیراً جهانگیری و دیگر مسئولین دولتی از قبیل وزیر صنعت به تبعیت از نامگذاری سال «جهش تولید» از نویدِ رشکبرانگیزِ دولت برای افزایش ۱۰ برابری حجم کار کارگران سخن میگویند و عملاً مواعید روحانی در خصوص بهتر شدن شرایط معیشت و برخورداری از حداقلهای یک زندگی سالم به سراب و کابوس بدل شده است و در زندگی حقیقی، تسمه از گُرده کارگران کشیده میشود.
خوزستان، یزد، اصفهان، اراک، کرمان و دیگر شهرهای صنعتی و معدنی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
یکی از معادنی که ۳۱ درصد ذخیره آهنی کشور را در اختیار دارد، یعنی منطقه گلگهر سیرجان با وجود ۲۰ هزار نیروی شاغل و همچنین مخاطراتی که اینروزها در خصوص جان کارگران وجود دارد، لحظهای کار در آن تعطیل نشده است.
استاندار کرمان، روز گذشته کسانی را که به علت همهگیری در حال گسترش و متوقف کردن زنجیرهی انتقال، خواهان تعطیلی معادن بودند، متهم به بدخواهی و گرفتن ماهی از آب گلآلود کرد و گفت: «کار کردن در تراکها و تجهیزات فوق سنگین راهداری به صورت مجزا، مخاطرهای نخواهد داشت».
بقیه استانداران دولت نولیبرال روحانی هم چنین اظهار نظرهای وقاحتباری داشتهاند. البته در عمل و واقعیت، تبعیضی آشکار و کاستمانند در فضای کاریِ کارکنان و کارگران شاغل در سایتهای معدنی روباز و روبسته در سراسر کشور وجود دارد و کارمندان از امکانات و تمهیداتی چون گندزدایی چندباره در روز و فراوانی و در دسترس بودن ماسک و ژلهای ضدعفونی برخوردار هستند اما کارگران معدنی بههیچ وجه از چنین امتیازاتی برخوردار نیستند. اخبار حاکی از رها نکردن کارگرانِ دارای بیماریهای زمینهای است و مثلاً در همین معدن گلگهر در برخی شرکتها، افراد آسیبدیدهی شیمیایی جنگ ایران و عراق نیز حضور دارند. علت نیز واضح است. استان کرمان مِلک طِلق بخشی از الیگارشی حاکم است. بعد از مرگ سلیمانی، حالا جهانگیری و دیگر حلقههای فاسد قدرت، اعمال نفوذ ویژهای را برای تداوم بهرهبرداریهای ۴۰ ساله از خوان حاصلخیز معادن آغاز کردهاند. اغلب شرکتهای معدنی علاوه بر ارتباطات پنهان و آشکار مالی با سپاه، عملاً مستقیماً مدیران عامل این بنگاههای عظیم معدنی از سرداران بازنشستهی سپاه هستند. مدیر عامل شرکت گهرزمین از معادن عظیم سنگآهن خاورمیانه در همان منطقه گلگهر، از سرداران بازنشستهی سپاه و گماشتهی مخصوص سلیمانی است که پیشتر جانشین او در سپاه ثارالله کرمان در ایام جنگ نیز بوده است. این شرکت، مانند دیگر نهادهای با درآمدهای مافوق تصور و هنگفت، از ساختار رانتی شبهخانوادگی و فامیلی برخوردار است و حالا بعد از کشته شدن سلیمانی، جنگ قدرت جدیدی نیز در این مجموعه و سایر بنگاههای درآمدزا در سراسر ایران آغاز شده است. با مرور این موارد میتوان به این حقیقت پی برد که چرا در شرکت سهامیِ تدبیر و امید ، کلونیهای فاسد مانع از اقدامات پیشگیرانه در جهت حفظ جان کارگران میشوند و چرا ارادهای برای تعطیلی معادن در کار نیست. سود صرف اقتصادی، ارجح بر مرگ محتمل میلیونها نفر در ایران است.
متن ارسالی به #سرخط
https://t.me/SarKhatism