زمان نگارش این مقدمه به پیش از وقایع خرداد ۱۳۶۰ مربوط میشود. در آن مقطع، دونایفسکایا کماکان براین باور بود که علیرغم ظهور ضدانقلاب از درون انقلاب، هنوز انقلاب جانی در بدن دارد و نباید پیشاپیش آن را پایانیافته تلقی کرد، بلکه هم در عرصهی عملی و هم نظری، باید راهی برای تداوم انقلاب یافت. او بین سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰، مطالب متعددی دربارهی انقلاب و ضدانقلاب در ایران نوشت که در همان زمان زیر عنوان «نامههای فلسفی-سیاسی رایا دونایفسکایا» ترجمه و منتشر شد. بازخوانی این «مدخل ویژه» نشانگر آن است که بهرغم گذشت زمان و شرایط تغییریافتهی ایران و جهان، اصول نظری آن کماکان برای امروز حائز اهمیت است. ازاینرو، برآن شدم تا ترجمهی آن را بهروز کرده، در اختیار علاقهمندان قراردهم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه در ادامه میخوانید «بیانیهی جریان «کمونیستهای انترناسیونالیست روسیه» است که در کشاکش رویاروییهای روز شنبه با عنوانی برگرفته از سرود انترناسیونال «نه خدا، نه شاه، نه قهرمان» صادر شد. گفتنی است این جریان از سال 2019 با وحدت تشکیلاتی سازمانهای «اقدام مارکسیستی» و «سرخهای نو» شکل گرفت و در سالهای اخیر در جنبشهای اعتراضی و نیز در اعتراضات ضدجنگ 2022 در مسکو و سنپترزبورگ فعال بود. ترجمهی این بیانیه با هدف آگاهی از «دیدگاهی از درون چپ روسیه» به تحولات جاری در این کشور منتشر میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اخیراً صدا و سیما بهعنوان بخش مهمی از سازوبرگ پروپاگاندای ایدئولوژیک حاکم، به برگزاری مناظرهی پرسروصدایی بین یک نولیبرال ضدچپ و شبه «الهیاتی» با یک چهرهی رسانهای رسوا مبادرت کرد. مضمون اصلی این بهاصطلاح مناظره از جانب موسی غنینژاد در مقام «لیبرال» بهچالشکشیدن گفتمان چپ بود و علی علیزاده هم در مقابل در این نمایش نقش بهاصطلاح برند (قلابی) چپ را برعهده داشت.
ادامه مطلب را بخوانيد »
به جرئت میتوان گفت دانشگاه حالا کانون اصلی مبارزهای روزمره است میان حکومتی که خیال میکند به مدد سر خم کردن در خارج و سرکوب و اعدام در داخل از انقلاب «زن، زندگی، آزادی» جان سالم به در برده و مردمی که قصد کردهاند بازگشت و توسعهی اندامهای سلطهی حکومت را نپذیرند. حکومت و مسئولان دانشگاه میکوشند با انواع و اقسام سازوکارهای سرکوبگرانه، از صدور احکام انضباطی سنگین تا تحمیل شدیدتر سیاستهای حجاب اجباری و تفکیک جنسیتی، دانشجویان را «تنبیه» کنند. در مقابل، مقاومت دانشجویان ادامه دارد؛ مقاومتی که با ایستادگی دانشجویان دانشگاه هنر در برابر ممنوعالورودی دانشجویان زن و تحمیل پوشش مقنعه و حمایت دانشجویان دانشگاههای دیگر از آنان، نشان داده است که هنوز قوت بالایی دارد. در ماههای اخیر در دانشگاه هنر چه گذشته است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
«نقدی مارکسیستی بر سیاستهای هویتی تقوائیسم (حککا) و همزمان پاسخی به سیاستهای هویتی، پوپولیستی و سانتریستیِ حکمتیستهایی نظیر ثریا شهابی»
ادامه مطلب را بخوانيد »
نئولیبرالیسم همچنان سیاست حاکم بر زندگی در ایران است. بازهم موضوع قوانین و مقررات زدایی از روابط و مناسبات کارگری _ کارفرمایی (اعم از کارفرمایان دولتی یا خصوصی) به چالشی آگاهانه از سوی سرمایهداری ایران کشیده شدهاست. این چالش از سوی دولت سرمایه و نهادهای رسمی و غیررسمی و به اعتبار و پشتوانه مجلسی است که فاقد کمترین وجاهت نمایندگی از سوی مردم به ویژه کارگران و زحمتکشان است! چرا که در این مجلس هیچ فردی وگروهی از جانب کارگران و زحمتکشان آنها را نمایندگی نمی کندو این نبود نمایندگان طبقات محروم در قانونگذاری و نظارت براجرای قانون، همواره دردورههای مختلف مجلس شورای اسلامی وجود داشتهاست و در بهترین حالت تنها با وجود تعداد انگشت شماری از نمایندگان منتسب به کارگران قدرت و ارادهی دفاع از منافع کارگران را نداشته اند، گاهی اقدامی برای خالی نبودن عریضه صورت گرفته است . اگر هجوم های پیاپی به قانون کار مصوب 1369 بارها با کمترین دستاورد ناکام ماند؛ این ناکامی تحت تاثیر نارضایتی های موجود در شرایط متفاوت حیات سیاسی کشور نصیب بانیان حذف کامل مقررات کار گردید. اکنون دیگر دولت جمهوری اسلامی با این خیال که مقاومت کارگران در برابر سختی ها و شداید زندگی اقتصادی در هم شکسته است و توازن عرضه و تقاضا در بازار کار بهدلیل فراوانی بیکاری توان چانه زنی برای کارگران باقی نگذاشته است و از طرفی کارگران برای مقاومت فاقد توانمندی تشکیلاتی هستند؛ میدان را برای هجوم نهایی مساعد ارزیابی کردهاست. از طریق نهادی که اساسا وظیفهای در قبال وضع قوانین به ویژه قوانین مربوط به روابط و حقوق کار ندارد ؛ اقدام به تدوین ماده15 در لایحهی برنامه هفتم توسعه کردهاست . زمینه و بستر سازی این مداخله فراقانونی از آنجا شکل میگیرد که این نهاد (سازمان برنامه و بودجه ) توانسته است همین مداخلات را به گونهای دیگر با تعیین سقف درصد افرایش ممکن در موردحداقل دستمزد اعمال کند. در این نوشتار به این فصل از تلاش های دولتی برای مقررات زدایی از روابط کار خواهم پرداخت.
ادامه مطلب را بخوانيد »
ائتلاف کوتاهمدت حول رضا پهلوی منحل شد. جمعی که ازجمله برای بهرهبرداری فرصتطلبانه از خیزش اخیر در ایران بهوجود آمده بود به سرنوشت محتوم خود گرفتار شد. در چندوچون این مسئله بهقدر کافی نوشته و گفته شده است. ما نه میخواهیم مطالب را تکرار ونه از آنها بهرهبرداری کنیم. به جزئیاتِ جریاناتِ آنها هم وارد نیستیم، و زدوبندهای پنهانی و آشکار این جمع دستراستی را هم بیش از آنچه در رسانهها آمده است نمیشناسیم و برایمان اهمیت چندانی هم ندارد. با اینهمه، درسهایی که این پدیده میدهد میتواند برای ما مفید باشد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تجربه نشان داده که کارگرانِ آگاه، شجاع هم می توانند و هم این قدرت را دارند که با اتحاد و انجام اقدامات جمعی، آینده بهتری برای خود و خانواده خود رقم بزنند. رمز موفقیت و پایداریِ این اتحاد در گرو «سازماندهی» نیروی کار است و اینجا نقطه ورود فعالین صنفی و کارگری به عنوان یک سازماندهنده است. شما می توانید یک سازماندهنده باشید که به شرایط نامناسب محیط کار پایان می دهد. این کار را می توان با استفاده از بهترین ابزار و اصولی که سازمان دهندگان با تجربه محل کار ارائه می دهند انجام داد پایههای موفقیت و پیروزیهای آینده را در برابر کارفرمایان، سرمایهداران و سیاستمداران بسازید، کسانی که با تداوم اتخاذ سیاستهای مخرب به رفاه و امنیت شغلی کارگران آسیب می زنند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
مسئلهیِ کنونیِ افزایشِ قیمتها مشکلی نیست که کارگران مسببِش باشند، بلکه به رفتار سرمایه در دهههای پیشین برمیگردد. سرمایهداری در کل تلاش کرده که تولید را به اقتصادهایی با دستمزد پایین منتقل کند تا سود را افزایش دهد؛ از این رو، زنجیرههای تأمینِ بلند و آسیبپذیری پدید آمده است. در کشورهایی نظیر بریتانیا، بهجای سرمایهگذاری در تجهیزاتی که کار را بارآورتر میکند و دستمزدِ بیشتر را ممکن میسازد، بر پایین نگهداشتنِ متوسطِ دستمزدها (از طریق «انعطافپذیری» و چیزهایی از این دست) تأکید شده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
درست در آستانه روز جهانی کارگر در ایران به خانه معلمی در بند میریزند و افرادی را که به خاطر همدلی به خانواده او گرد آمدهاند با رفتاری ناشایست بازداشت و به زندان می برند. و عجیب آنکه این روزها از صدر تا ذیل هرم قدرت از کارگر و حقوق و نقش او در تولید سخن می گویند و از دشواریهای زندگی اش! و توصیه به رفع این دشواریها. لابد این دشواری ها را بازداشتشدگان ایجاد کردهاند! درست سال گذشته در آستانه روز جهانی کارگر شبیه همین رفتار صورت گرفت و از بازداشت معلمان و کارگران با سناریوی همکاری با جاسوسان فرانسوی (دو کارگر از اتحادیه معلمان) سناریوی پر آب و تابی ساخته شد و متعاقب آن گروهی از کارگران و فعالان صنفی بازداشت شدند که هنوز هم پروندهی بعضی از بازداشت شدگان باز است گرچه پرونده جاسوسی رنگ باخت اما بهانه ای برای سرکوب تعدادی معلم و کارگر و مترجم و نویسنده گردید و حالا در آستانه روز کارگر این سناریو به شکلی دیگر با زمینه سازی های قبلی تکرار شده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
این مقاله نقد و بررسی برنامهای در کلاب هاووس با موضوع «بررسی جنبش شورایی با مصداق مبارزات هفت تپه، دستاوردها، افت و خیزها، تجربه مبارزه خلاقانه و نقش کانال مستقل هفت تپه» می باشد. سخنرانان این برنامه عباس منصوران، محمود قزوینی، علیرضا بیانی و البته برگزار کنندگان که با اسامی کوچک بدون هیچ گونه هویت سازمانی برنامه را هدایت می کردند.
گرچه سخنرانان باید به موضوع برنامه میپرداختند و موضوعاتی درباره جنبش شورایی و مصادیق آن را به لحاظ نظری و کارکردی در این شرکت نشان می دادند اما آنچه در مرکز توجه سخنرانان بود نه شورا بلکه شبحی از شورا که هر یک به شکلی از سازمان شکل یافته در ذهنیت خود آن را بیان می کردند
ادامه مطلب را بخوانيد »
جستار حاضر قصد ندارد به ریشهیابی سازوکارهایی که به کولبری منجر شده، بپردازد، چرا که این کار مستلزم پژوهشهای جامع و کاملی است که فراتر از این جستار میگنجد. هدف من بیش از هرچیزی پرداختن به کولبران و خود سوژهی کولبر، تجربهی زیسته و استراتژیها و کنشهای مقاومت اوست. با اینحال، برای اینکه، شباهتها و تفاوتهای میان کولبری در کردستان و باربری در ملیلیه روشن شود، ناگزیر به توصیف کردستان بهعنوان یک مستعمرهی داخلی و مناسبات آن با دولتهستیم که در ادامه بهاختصار اشاره خواهم کرد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
نهایتاً آنچه مهم است، اثرگذاری بر میدان تغییر واقعی سیاست است، میدان تغییری که گروههای تحت ستم و تودهی حاضر در خیابان بانیان اصلی آن هستند. بدون الزامات چنین سطحی از اثرگذاری، منشورهایی با بهترین و رادیکالترین بندها نیز گرهای از کار معترضان حقیقی باز نخواهند کرد، چه رسد به تغییر در شرایط کنونی در راستای شعارِ زن، زندگی، آزادی!
ادامه مطلب را بخوانيد »
این روزها نگرانیهای بسیاری در بین کارگران آگاه و روشنفکران ارگانیک طبقهی کارگر و همچنین آندسته از احزاب و سازمان و گروههایی که خود را مدافع حقوق کارگران و مبارز راه رهایی اردوی کار میدانند از تحرکات ارتجاعی در بین مخالفان نظام سیاسی حاکم بر ایران و همچنین تحرکات ناخوشایند حمایت جویانهی آنان از سرمایهداری جهانی و برآمد نوعی دیگری از نظام سیاسی ارتجاعی پس از فروافتادن نظم سیاسی استبدادی حاکم وجود دارد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
جامعه وقتی در یک فرایند تاریخی هر روز بیشتر با سرکوب و انکار خواستهایش روبرو میشود و امکان «زندگی» را با همه محتوا و ایجابیتش از دست میدهد، وضع موجود را نفی میکند، این وضع موجود میتواند ذیل یک نام، بیانپذیر شود: جمهوری اسلامی.
ادامه مطلب را بخوانيد »
ششم بهمن ماه جاری بیانیهای به نام کارگران غیر رسمی نفت (ارکان ثالث) دز ستون اخبار کوتاه نشریه اخبار روز منتشر شد که بسیار عجیب و در عین حال تاسف بار بود. عجیب و تاسفبار از این رو که اولا بیانیه ای به نام یکی از مهمترین بخش های صنایع نفت صادر میشود که موضوع آن نه یک رخداد سیاسی که تحلیلی سیاسی است بر پایهی رخدادی صنفی که اساسا در هیچ خبرگزاری و از جانب هیچ منبعی تایید نشده است. در واقع بر پایه گزاره ای تاییدنشده و تنها با این عبارت که: «باخبرشدیم…» خلق شده است!
ادامه مطلب را بخوانيد »
از همه سرگیجهآورتر آن نیروهای سیاسی هستند که مرکز گفتمانشان «تمامیت ارضی» است اما دست به دامان نیروی خارجی ند. آیا عزت ایران اینها فقط در مقابل بخش وسیعی از مردم این سرزمین از کورد و بلوچ و تورک و تورکمن و عرب و … است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
دولتهای ایرانی و از جمله دولت فعلی در این سالها نشان دادهاند نه فقط در گرفتن تصمیماتِ مهم و جابهجاییهای بزرگ مالی ناتوان نیستند، بلکه بسیار منسجم و مقتدرند. اخذ مصونیت قضایی برای یک تصمیم، نشانهای است جدی بر اجماعی که در همهی سطوح بر اجرایِ این سیاستها وجود دارد. اجماعی که یگانه غایب آن مردمانِ جامعهی ایرانند. بهرغم این غیاب، آیندهی اقتصادی کشور و ربط آن با سیاست و دموکراسی کمتر موضوع سخن است. برای عبور از این وضعیت مردمانِ ایران باید آیندهی اقتصادیشان را نیز به گفتوگو بگذارند. ایبسا دوگانههای جدیدی در سیاست و ائتلافهای جدیدی در جامعه متولد شود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
دولت ابراهیم رئیس آش جدیدی پخته است و مصوبهی جدیدی را با امضای علی خامنهای تصویب کرده با نام «مولدسازی داراییهای دولت». آش جدیدی که برای خریدارانش یک وجب روغن دارد و برای مردم کاسهی خالی. اما داستان این مولدسازی از چه قرار است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
بر آنم که نشان دهم عمدهترین تشکل روشنفکری ایران، یعنی کانون نویسندگان ایران از همان ابتدای استقرار جمهوری اسلامی، خطر تسلط استبداد دینی و پیامدهای آن را تشخیص داد و در چارچوب منشور و اساسنامۀ خود به مقابله با آن برخاست و تا کنون بهای سنگینی برای آن پرداخته است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
انباشت مطالبات و افزودن بر آنها با طرح لوایحی که بنا به سوابق گذشته به قصد نقضِ هرچه بیشتر حقوق کار می انجامد مانند برقراری شروط برای افزایش پایه مزد، افزایش تعداد نمایندگان دولتی در شورای عالی کار به جای دموکراتیزه کردن این ساختار به سود تصمیم سازی در راستای تحقق حقوق کار، پرداختن به تمایلات محافل و تشکلهای سرمایه داری چون اتاق بارزگانی صنایع و معادن و سایر ستادهای آشکار و پنهان سرمایه میلیتاریستی و نقض آشکار تعهدات برابر مقاوله نامه های بنیادین و لازم الاجرای سازمان بین المللی کار و اقداماتی نظیر برقراری نظام استاد شاگردی و کارورزی که به قصد بهره کشی بردهوار از نیروی کار صورت می گیرد به بحران عدم مشروعیت نرخ بالاتری خواهد بخشید.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در این روزهایی که جمهوری اسلامی با اتکا به احکام فلهای اعدام و اخراج و ربایش و زندان هزاران هزار معترض، نفیر «پایان اغتشاشات» و «جمع شدن غائله» را میکشد، داشتن یک ارزیابی واقعبینانه از صد روزی که چهرۀ جامعۀ ایران را زیر و رو کرد کمک میکند تا هزینههای انسانی این جنبش را نه در خلأ بلکه در نسبت با دستاوردهای عینی مهمش بفهمیم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
تشکیل ائتلاف و ایجاد نهاد مؤثر رهبریکننده، نه از خلال توییتنوشتن در فضای مجازی یا تصویرسازی در شبکههای ماهوارهای، که از دل سالیان سال مبارزه در میدانهای واقعی به دست آمده و به دست خواهد آمد. باید امیدوارم باشیم و بکوشیم تا کنشگران آگاه قادر باشند ضمن استمرار خیزش «زن، زندگی، آزادی» مسیر مستقل خود را برای آزادی و عدالت اجتماعی در ایران پی بگیرند و توأمان به امپریالیسم و استبداد «نه» بگویند
ادامه مطلب را بخوانيد »
قرار نیست جوانان بر اساس تجارب نسل های گذشته شیوه زندگی و آینده خود را تعیین کنند. درجه دسترسی و یا عدم دسترسی به دانش و تجارب نسل های گذشته نیز تغییر اساسی در این اصل پایه ای نمی دهد
ادامه مطلب را بخوانيد »
ارگران هم اکنون هم بعنوان شهروندان ناراضی و معترض در کنار فرزندانشان قرار دارند و این حد از ظلم و ستمی را که به جوانان اعم از دختر و پسر، دانشجو و دانش آموز، بیکار و بی هویت و بی آینده میرود، تحمل نخواهند کرد. اما برای حضور اثرگذارتر در این مبارزه یک خلاء اجتماعی بنام شکاف بین النسلی ایجاد شده راه را بر تقویت این همراهی و همدلی بسته است. این شکاف بین النسلی عواملی دارند که باید شناخته و از میان برداشته شوند
ادامه مطلب را بخوانيد »
مشکل اساسی نداشتن برنامه بدیل است. ما با نقد در وجه سلبی اش به جایی نمی رسیم تنها با تدوین برنامه بدیل و بردن آن میان جامعه است که ما می توانیم به یک هژمونی فکری برسیم و بر بستر این هژمونی جامعه را به سوی رستگاری سیاسی و اقتصادی هدایت کنیم. رهبری و هژمونی ارث پدری کسی نیست و با نقدهای اخلاقی رهبری را به کسی نمی دهند. مهم این است که در فرایند نهایی چه کسی هژمونی فکری مردم را به دست می گیرد وبه کجا می برد. و این یعنی داشتن برنامه؛ امر مهمی که جبهه انقلاب از آن رنج می برد
ادامه مطلب را بخوانيد »
هیچ چیز شبیه به قبل نخواهد شد، گرچه روزهای سختی را گذراندیم و پیش رو داریم. «زن، زندگی، آزادی»، انقلابی است علیه اکثریت زورگو: مرد، ارباب، سرور، پدر امت، پدر تاجدار، کارفرما و دستان نامریی بازار. انقلابی علیه تملک، سلطه، ستم و استثمار. انقلابی علیه مثله کردن بدن و زندگیمان با نامیدن و هویتبخشی تحمیلی، انقلابی علیه سلطهی سرمایه و استثمار بدنمان با مزدیکردن کار و ازخودبیگانگی و تکهتکه کردن بدنمان. و انقلابی علیه اقتداری با محوریت مرد فارس شیعه)، با نهادهای مدرناش از ارتش و بانک و همهی و سازوبرگهای ایدئولوژیکش با هویتی تحمیلی، که برایمان سلسلهمراتب ملیتی و جنسیتی و دینی را رقم زده است. این خواست زندگی، شورشی است علیه نام پدر، مرد، ارباب، خلیفه و نام جهان سوم. این طغیانی است علیه دولت حاکم، مردسالاری و سرمایهداری.
ادامه مطلب را بخوانيد »
میدانیم که انقلاب یک «فرایند» است؛ قطاری است که از ایستگاههای مختلف میگذرد. شورش مردمی همیشه ایستگاه آغازین این فرایند است، اما رسیدن به سرمقصد «انقلاب» بدون طی مرحلهای به نام «موقعیت انقلابی» ناممکن است. «موقعیت انقلابی» را خیلی فشرده میتوان حالتی دانست که پایینیها دیگر نمیخواهند و بالاییها دیگر نمیتوانند. امروز شرط اول کاملاً مهیاست، یعنی به قطع میدانیم که اکثریت جامعه دیگر نه وضع موجود را تحمل میکند و نه رژیم حاکم را. با اینحال تا جاییکه به شرط دوم برمیگردد رژیم هنوز زیر فشار توفندۀ اعتراضات، کنترل کامل اوضاع را از دست نداده؛ گیج و آشفته و مستهلک شده، ضربات اقتصادی و سیاسی از داخل و خارج خورده، ولی هنوز پشتش به دستگاه سرکوب و منابع مالیاش گرم است (یعنی دو ستون اصلی که به قدرتش مادّیت میبخشند). تا وقتی رژیم این «قدرت مادی» را به تمامی حفظ کرده، ما در موقعیت انقلابی قرار نگرفتهایم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
این نشان داد که برون مرز نیز از فاصله هایش کاسته و یکپارچه گی درون و برون مرز را به نمایش گذاشته است و این میسر نمی شد، مگر دریافت این حقیقت برجسته که به مدد وسائل ارتباطی و فضای مجازی، باید و میتوان هرچه بیش از پیش از این فاصله گذاری مصنوعی کاست و به یاری آن به سازمانیابی هرچه بیشتر مبارزان درون پرداخت و تجربه های گوناگون و درس آموزی های بدست آمده از آن در دو سوی “داخل” و “خارج” در بستری ایمن سامان داد.
ادامه مطلب را بخوانيد »