در این مقاله به نوشتههای برخی فعالان سیاسی و مدنی اشاره میشود که منشاء خدمات فراوانی در مبارزهی مردم ایران برای کسب آزادیها و حقوق دموکراتیک بودهاند و هستند. عدهای همچنان در سنگر مبارزهی چپ هستند، بعضی راه دیگری را انتخاب کرده، برخی نیز چپ نیستند اما آثار آنان بهوسعت از طرف چپگرایان تبلیغ میشود. از همه مهمتر آنکه بعضی، مانند اکثر ما، در برخی از نظرات خود تجدیدنظر کردهاند و ممکن است مواضع دیروزشان دقیقاً با مواضع امروز آنان همخوانی نداشته باشد. اما این بخشی از واقعیت زندگی یک نویسنده است، آثار باقی میمانند اما افراد میروند. همچنان که دیگران بارها متذکر شدهاند، اثر مؤلف پس از انتشار به زندگی مستقل خود بارضایت و یا بیرضایت مؤلف ادامه میدهد. هر چند گاه جدا کردن اثر و صاحباثر بسیار سخت و گاه غیرممکن است. در این مقاله، به نوشتهها و گفتههای نویسندگانی اشاره میشود که تأثیر مهمی در درک عمومی از نقش چپها در مبارزات زنان در ابتدای انقلاب داشتند و تلاش میکنم نشان دهم که این نوشتهها ضمن آنکه پارهای نکات درست و تأملبرانگیز هستند حامل بدفهمی گستردهای از نسبت جنبش چپ در ایران و جنبشهای زنان شده است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
ای کارگر!
مشتت را بالا بگیر
همان مشتی که چرخ را میچرخاند،
فردا را هم خواهد ساخت

ادامه مطلب را بخوانيد »
موضوع این مقاله بررسی سیاستها یا استراتژیِ فقیرسازی بیشترین شمار مردم توسط حکومت و یافتن راهکارهای مقابله با این سیاستهاست. در این بررسی ناگزیر به موارد و شیوههایی اشاره و استناد میشود که شماری از آنها پیش ازاین بارها مورد بحث بودهاند. تلاش بر نشان دادن نظاممند و همبسته بودن جنبهها و روشهای مختلف سرکوب مزدی است که طی چند دهه به تمامی مزدوحقوقبگیران تحمیل شده و بررسی چرایی موفق نبودن تلاشهای تاکنونی این طبقه برای مقابله با این سرکوبها است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
متاسفانه امسال و صرفاً به دلایل شرایط سخت و با نوعی محافظه کاری شدید و با اعمال فشار و تهاجم نهادهای امنیتی و اطلاعاتی به فعالین شناخته شده و در زندان نگهداشتن آنان و یا آزادی با وثیقههای کلان و در کنترل نگهداشتن فعالان شناخته شدهی عرصه کارگری و فرهنگی و زنان، به هیچ انگاشتن تشکلهای مستقل کارگری و به این بهانه که “جامعه منتظر نتایج اجلاسهای پیدا و پنهان و مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکاست، همان بهتر که جنبشهای مطالباتی آرام باشند تا این نتایج به بار نشیند”… گرامیداشت روز بینالمللی کارگران و تجمع برای این روزو بخشا روز معلم ، به سیاق فراموشی رود.

ادامه مطلب را بخوانيد »
اول ماه مه، فریاد انسان بود از حنجرهی طبقهای محروم در درجامعهای تجزیه شده، آنجا که پول بلامنازع فرمان میراند و انسان نقش حقیری را ایفا میکند. گرچه تأمین ابتداییترین نیازهای زندگی، انگیزهای قوی بود، اما آدمی در این طغیان مجدد به فراتر از این میاندیشید، یعنی اعاده ارزشهای والای زندگی در برابر حقارت شکمهای بر آمده از نظام سرمایهدارهای آدمیخوار.

ادامه مطلب را بخوانيد »
اگر جنگ در گیرد، قربانی اصلی آن در همان روز نخست توش و توانی است که مردم ایران در طی سالها برای تشکلیابی و مبارزه علیه ستم و بهرهکشی و تبعیض جمع کردهاند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
هرگونه به “اول ماه می” روزِ جهانی کارگر (11اردیبهشت) نگاه کنیم، اعم از اینکه یادبود و بزرگداشت کشتهشدگان طبقه کارگر آمریکا در ۱۸۸۶ میلادی را پاس داشته باشیم یا به مصوبه ماه می ۱۸۸۹ میلادی از سوی انترناسیونالیسم در کنگره اول انترناسیونال دوم ( کنفرانسی که با شرکت احزابِ سوسیالیست و کارگر و نمایندگان اتحادیههای کارگری ۲۰ کشورِ جهان) برای حفظ ارزشهای مبارزاتی کارگران آمریکا و دستاورد آن اعتصابات و اعتراضات چهار روزه را نظر داشته باشیم؛ اولین اقدام برای ارجنهادن به این روز، برنامهریزی برای تجدیدِ حضور اجتماعی و سراسری کارگرانِ کشورهای جهان خواهد بود. به ویژه اگر این تجدیدِ حضور، یادآور و نمایش قدرت همبستگی کارگران برای دفاع از منافع و خواستههای طبقاتی خود باشد.

ادامه مطلب را بخوانيد »
در پادکست ٣٠ تاثر عمیق مان را بعنوان فعال عرصه کارگری از نکبت تلخ خصوصی سازی معادن کشور و مرگ کارگران معدن یاد کنم. این هفته با حادثه جنایت بار، جاندادن ۷ معدنچی در معدن زغال سنگ مهماندویه دامغان
ادامه مطلب را بخوانيد »
بعد از گذشت سه ماه انفرادی و کاهش وزن ۱۴ کیلویی و ضربهای که در یکی از بازجوییها به صورتم خورده بود و به گفتهی نگهبان، حراست و مدیریت زندان – که در بدو ورودم به زندان بعد از بازجویی مرا دیده بودند و از پذیرش من امتناع میکردند، چون تمام نیمهی راست صورتم به گفتهی آنان کبود و رو به سیاهی بود!! – در آینه، غریبهای را دیدم که باورش برایم سخت بود.

ادامه مطلب را بخوانيد »
در زمانه ای زندگی میکنیم که بیش از صد میلیون در حال مهاجرت و گریز از جنگ و فقر و بی آیندگی در کشورهای خود هستند و برای امنیت جانی, حداقلهای استاندارد برای زندگی معمولی و آینده و زندگی بهتر خطر میکنند و راههای دشوار و خطرناک برای این مهم انتخاب میکنند و پرشماری از آنان به مقصد نمی رسند. دیگر شوکه نمی شویم, ظاهرا عادی شده است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
بحران جنگی میان ایران و آمریکا خود را امروزه در جدال ترامپیسم با جمهوری اسلامی بر سر برنامه اتمی و سیادتطلبی رژیم ایران در خاورمیانه نشان میدهد. چنانچه این بحران راه حل سیاسی پیدا ننماید، احتمال بمباران تأسیسات اتمی و نظامی ایران مطرح میشود. در این صورت، چگونگیِ موضعگیریِ اپوزیسیونِ خواهان سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی اهمیت عمده سیاسی پیدا میکند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
نکته قابل تعمق اینستکه: خامنهای درمقطع اعلام نام گذاری امسال، به شکست سیاستهای اقتصادی خود به نوعی اعتراف کرده، اما “حوادث سال قبل را با وجود تلاشهای دولت، مردم و بخش خصوصی مانع از تحقق کامل این شعار «جهش تولید با مشارکت مردم» نامید و بی آنکه از این “حوادث” مشخصاً نام ببرد، مدعیشده «بنابراین امسال شعار و مسئله اصلی همچنان اقتصادی و ناظر به مسئله سرمایهگذاری است چرا که جهش تولید و برطرف کردن مشکلات معیشتی در گرو تحقق سرمایهگذاری در تولید است.»

ادامه مطلب را بخوانيد »
امروز ایران سراسر به آتشکده ای میماند که خاموشی نخواهد داشت. جمهوی اسلامی مدتهاست که در تمامی زمینه های فرهنگی سیاسی و اقتصادی مرده است. این جنازه نیازمند گورکن است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
دگربار بهار میآید و مردمان ایران زمین منتظر فرا رسیدن نوروزی اند که با آمدنش چهره زندگی هم چون جلوهی بهار سبز و خرم باشد. جامعه بشری نیز در سایه آرامشی برخاسته از تحقق صلح و همزیستی از جنگ و نفرت فاصله گیرد و زندگی خالی از ستم و بهره کشی به تجربهای تازه برای انسانها رخ نماید.

ادامه مطلب را بخوانيد »
در مورد فریبرز رئیسدانا توصیفها و تعابیر زیادی شده و میشود: اقتصاددانِ دگراندیش، روشنفکر چپ، سوسیالیست، نویسنده و مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران، کنشگر سیاسی و اجتماعی، پژوهشگر فقر و نابرابری و حتی گاه منتقد ادبی و شاعر. او در کسوت یک اقتصادخوانده با رویکرد انتقادی همهی اینها بود.

ادامه مطلب را بخوانيد »
دستش به مزد نمیرود
این پیر آزمند سرمایه
تا دست کارگر را
به مزدی بایسته رساند

ادامه مطلب را بخوانيد »
بحث تعیین حداقل دستمزد همچون سالهای گذشته در ماه اسفند به اوج خود میرسد. به روال هر ساله چاره اندیشی برای تعیین نرخ دستمزد برابر سبد معیشت زندگی و تورم فراتر از نقطه به نقطه تا مرز بینهایت به حدی رسیده که دلار را تا مرز۱۰۰هزارتومان رسانده است. حوزه چانه زنی در بین نمایندگان دولت، بخش خصوصی و نمایندگان خود برگزیده کارگری در شورایعالی کار، در لحظات پایان سال، سر و ته را بهم میآورند و رقمی را در دعوای درون کریدورها بدون در نظر گرفتن همایشهای گسترده کارگران و بازنشستگان، یعنی نیرویی عظیمی که هیچ نمایده انتخابی در این قیل و قال خودشانی ندارند، معدل میگیرند و فریاد برمیدارند که نمایندگان دولت، بخش خصوصی و نمایندگان کارگران توافق شد و دیگر تمام شد و تو گویی دنیا به کام شد!

ادامه مطلب را بخوانيد »
فایل صوتی گفتگوی اکو ایران با فردین یزدانی؛ پژوهشگر اقتصادی، است دربارۀ طرح دارویار. این طرح با هدف حذف یارانۀ ارزی دارو از سال ۱۴۰۱ شروع شد و ادعا این بود که با این طرح ضمن کنترل قیمت دارو، وضعیت صنعت و بازار دارو نیز بهبود مییابد و پرداخت از جیب خانوارها نیز ثابت میماند. یزدانی این طرح را در این سالها ارزیابی کرده است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
برای پیشبرد این بحث ابتدا به توضیح دو نگرش در باره سوژه حداقل دستمزد می پردازم . سپس به نقد عوامل موثر و تعیین کننده در چگونگی بازتولید سرمایهدارانه نیروی کار خواهم پرداخت و در پایان شرایط راه حلی کوتاه مدت را برای رسیدن به ساز و کار تعیین حداقل دستمرد عادلانه بررسی ارائه خواهم داد.

ادامه مطلب را بخوانيد »
برگزاری جلسه نقد و بررسی سازوکار تعیین حداقل دستمزد از سوی انجمن علمی سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه تهران

ادامه مطلب را بخوانيد »
انقلاب ایران به بسیاری از وعدههای خود عمل نکرد. کارنامهی انقلاب بزرگ ایران در مقایسه با انقلابهای بزرگ دیگر و نیز وعدههای آن به مردم بسیار ناامیدکننده است اما این نتیجه موجب آن نمیشود که رژیم سلطنتی را تبرئه کرد. اگر دوباره بتوان به سال ۵۶ بازگشت و اوضاع همانی باشد که بود، آیا باید مجدداً در تلاش برای تغییر شرکت کرد؟ مسلماً. آیا این «نادانی» بیش نیست؟ قطعاً نه. در زمان شاه، مردم ایران با وجود منابع غنی طبیعی در بهشت زندگی نمیکردند و ایران در مقایسه با کشورهای مشابه، با وجود جنبشهای بزرگ مردمی همچنان نه فقط در عرصهی آزادیهای سیاسی بلکه در عرصههای اقتصادی و اجتماعی نیز کشوری عقبافتاده بود.

ادامه مطلب را بخوانيد »
این حرفها را با هم مرور کنیم: «خطر تداوم وضع موجود انفجار جامعه است. جامعه مدتهاست تابآوری خود را از دست داده است، همین امروز هم مساله مردم ایران بقاست. اگر دستمزدها در ۱۴ سال پیش را ۱۰۰ بگیریم با دستمزدهای امروز قدرت خرید مردم به زیر ۲۵ درصد رسیده است» یا در قبال پاسخ به این پرسش: از نظر شما شرایط مردم و کشور امروز چگونه است؟
پاسخ: «در این شرایط مردم ایران گرفتار فقر، نابرابریها، مفاسد اقتصادی، تبعیض، نابرابری فرصتها، ناترازی انرژی، ناترازی محیط زیست، سوءاستفاده برخی افراد و جریانات خاص از ثروتهای عمومی، کاسبان تحریمها و… هستند. بخش عمده مردم ایران، یعنی بیش از ۷۰ درصد ایرانیان زیر خط فقر هستند. اینها آمارهایی است که وزارت کار که یک نهاد حاکمیتی است ارائه کرده است»

ادامه مطلب را بخوانيد »
بسیار گقته شده است و شنیده میشود که پشت این «کارزار»ها همان جریانی عدالتخواهان تقلبی در کمین نشسته که همواره سعی داشته است مبارزات کارگران را به انحراف کشاند. در هفت تپه و فولاد و هپکو و سایر اعتراضات کارگری همواره مثل اجل معلق وارد می شوند تا بر فرایندهای اعتراضی حق خواهانه تاثیرات خنثا کننده بگذارند. کارگران و بازنشستگان ذینفع در تصویب حداقل دستمزد که با این پیشنهادات به اصطلاح «کارزار»ی مواجه میشوند باید پیش از هر واکنش این پیشنهادات را با دقت سنجیده و از افتادن به دنباله روی عناصر جویای نام و در خدمت قدرت بپرهیزند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
در ادامه بررسی نقش و میزان نفوذ بازیگران اصلی تاثیرگذار در تحولات سوریه، در این یادداشت کوتاه به سراغ کشور قطر رفتهایم. اگر در مورد مثال اسرائیل، رابطه خصمانه و مبتنی بر منطق اشغال و نظامیگری حرف اول و آخر را میزد و تمام موارد دیگر تحت الشعاع این مساله تعریف میشد، در مورد قطر ماجرا متفاوت است. با نگاهی موشکافانه به میزان دخالت قطر در سوریه و نسبت هیئت حاکمه قطر با خاندانِ اسد و حزب بعث در سوریه، به خوبی متوجه اهمیت بُعد استراتژیک و ژئوپولیتیکی روابط منطقه ای خواهیم شد؛ به نحوی که پس از پایان بررسیِ داده محور خود، چرایی و چگونگی حضور قطر در سوریه از حیث استراتژیک نمایان خواهد شد.

ادامه مطلب را بخوانيد »
دستش را روی زخم عمیق قلبش گذاشته بود و دنبال موتور میدوید. نتیجهی زحمت چندساله داشت دود میشد میرفت هوا. فکر کن این همه سال درس بخوانی که دانشگاه تهران قبول شوی و بیای پایتخت تا آیندهی بهتری برای خودت و خانوادهات بسازی و دم خوابگاه همان دانشگاه، دسترنج چندسال کار برای خرید وسایل تحصیلت مثل لپتاپ را ببینی که دارد به هیچ و پوچ تبدیل میشود. چه حالی میشوی؟

ادامه مطلب را بخوانيد »
در تقارن با سال مرگ انقلاب ۱۳۵۷ با دهها خاطره، نوشته و سخنرانی مواجه شده ایم که بعضا توسط فعالین سیاسی آن دوران به شکل توبه و ندامت از انقلاب منتشر شده اند. این گونه مسائل به ویژه پس از شکست هر انقلاب امری طبیعی است زیرا حتی وقتی سوارکاری که از اسب سقوط میکند، اولین کسی که از روی او عبور می کند اسب خودش است؟! به همین علت احساس گناه و شرم افرادی که در به وجود آوردن یک انقلاب نقش و مشارکت فعال داشتند، پس از شکست آن، امری طبیعی که از منظر مختلف روان شناختی، اجتماعی و سیاسی قابل بررسی است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
ما، جمعی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی، در سوگ و خشم ناشی از حوادث اخیر دانشگاه تهران و قتل امیرمحمد خالقی، همدردی و حمایت خود را از دانشجویان سوگوار و دادخواه دانشگاه تهران اعلام میداریم.

ادامه مطلب را بخوانيد »
طی بیش از دو دهه، من و معدود افرادی نظیرِ شلدون ولین، نوآم چامسکی، چالمرز جانسون، باربارا ارنرایک و رالف نیدر، در ارتباط با اینکه افزایشِ نابرابریهای اجتماعی و استهلاکِ مستمرِ نهادهای دموکراتیک، از جمله رسانهها، کنگره، اتحادیههای کارگری، دانشگاهها و دادگاهها، لاجرم به یک ظهورِ حکومتی اقتدارگرا یا فاشیسمِ مسیحی منجر خواهد شد، هشدار دادیم.

ادامه مطلب را بخوانيد »
۳۱ سازمان و گروه مدافع حقوق زنان و حقوق بشر در خاورمیانه و شمال آفریقا با صدور بیانیهای به احکام اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی اعتراض کردند و خواهان «لغو» این احکام شدند.

ادامه مطلب را بخوانيد »