ژوئن 2, 2019
راهكار سوسياليستي ايجاد و گسترش سازمان هاي توده اي
سازمان هاي تودهاي انواع گوناگونِ سازمانهايي است كه گروههاي مختلف زحمتكشان را دربرمي گيرند. اين سازمانها بنا به موضوعيت خود يا طبقاتي هستند و يا تركيبي از تودههاي مردم زحمتكش كه الزاما وابستگي طبقاتي ندارند اما آنها به دليل نيازهاي مشترك، ضرورتاً در كنار يكديگر در يك سازمان دموكراتيك سامان مي يابند. ما مي كوشيم به تفكيك به اين سازمانها بپردازيم و توضيح دهيم كه راهكار سوسياليستي تشكيل سازمانهاي كارگري و سازمانهاي زحمتكشان كدامند.
راهكار سوسياليستي ايجاد و گسترش سازمان هاي توده اي
سازمانهاي تودهاي:
سازمان هاي تودهاي انواع گوناگونِ سازمانهايي است كه گروههاي مختلف زحمتكشان را دربرمي گيرند. اين سازمانها بنا به موضوعيت خود يا طبقاتي هستند و يا تركيبي از تودههاي مردم زحمتكش كه الزاما وابستگي طبقاتي ندارند اما آنها به دليل نيازهاي مشترك، ضرورتاً در كنار يكديگر در يك سازمان دموكراتيك سامان مي يابند.
ما مي كوشيم به تفكيك به اين سازمانها بپردازيم و توضيح دهيم كه راهكار سوسياليستي تشكيل سازمانهاي كارگري و سازمانهاي زحمتكشان كدامند. پيش از آن تاكيد داريم براي ايجاد دگرگونيهاي بنيادين اجتماعي و اقتصادي شكل گيري اين سازمان ها بطور وسيع و در عين حال زنجيرواره و بهم پيوسته از پايهايترين و مهمترين ابزارهايي هستند كه امروزه دستيابي به آنها به عنوان هدفهاي تعيينشده براي سوسياليستها اهميت دارد. بدون وجود اين سازمانها هرگونه مبارزه براي حلِ تعارضات و تضادهاي موجود، راه به جايي نخواهد برد. تجربه نزديك به دو دهه مبارزات طبقه كارگر ايران تا كنون اين واقعيت را آنچنان عريان به نمايش گذاشته است كه كمتر كسي مي تواند مدعي باشد كارگران و توده هاي پراكنده و مبارزات خود بخودي آنان، تجارب ماندگار و دستاوردهاي پايداري رادر جنبش مردمي ثبت كردهاست. در تمامي مبارزاتِ كارگران و زحمتكشان، آنجا كه عنصر آگاهي باسازماندهي همراه بوده است، دستاوردهايي حاصل و به يك جريان مادي در زندگي اجتماعي كارگران و زحمتكشان بدل شدهاست وآنجا كه جنبش خود بخودي حتي با گستردگي و وسعت قابل توجه اما بی دخالتگری عنصر آگاهی و سازمانگر پديدار گشته، نتوانستهاست به تشكلهاي عالي و سازمان پذير تبديل گردد و فعاليت آن استمرار يابد، به شدت سركوب و دچار سرخوردگي شده است.
به همين خاطر ما اعتقاد راسخ داريم جز با برنامهي عملِ روشن براي ايجاد چنين سازمانهايي كه همراه با درآميختن مبارزات روزمره و مستمر و متداوم كارگران و زحمتكشان باشد، امر سامان يابي پايدار سازمان هاي كارگري تحقق نخواهد پذيرفت.
اما اين برنامه ها و راهكارها چيستند؟
ابتدا به برنامهي عمل ِسازمانيابي كارگران ميپردازيم. عاليترين سازمان طبقهي كارگر حزب سياسي اوست كه وظيفه كسب قدرت سياسي را دارد. اما سازمانهاي غير حزبي براي كارگران به منظور ايجاد شرايط مناسب براي زندگي بهتر نيز ضرورتي همپاي حزب سياسي را دارد كه به موازات آن در دگرگوني هاي اجتماعي و اقتصادي هم نقش ايفا مي كند . اين سازمانهاي غير حزبي، صنفي _طبقاتي و دموكراتيك _ توده اي و فراگير بوده و در هر شرايطي اعم از اينكه كارگران براي كسب قدرت سياسي مبارزه كنند و يا پس از كسب قدرت سياسي؛ قطعا ضرورت خود را از دست نميدهند و همچنان به عنوان سازماني طبقاتي وظيفه دارند از منافع كارگران دفاعكنند. آنجاكه وجود ندارند، ايجاد آنها به عنوان هدف در دستور كار كارگران و سوسياليستها قرار ميگيرد و مادام كه ايجاد ميشوند، بهعنوان كارآمدترين ابزار براي برپايي و ساخت جامعهاي عاري از ستم طبقاتي بكار گرفته ميشوند. اين رابطه و تاثير متقابل همچنان دوره حيات اين سازمان ها را تداوم ميبخشد. بهاين اعتبار سوسياليستها بايد براي ايجاد و ادامه بهترين حضور سازمانهاي كارگري همواره راهكار هاي مناسب رابه كارگران ارائه دهند.
متاسفانه امروز كساني كه از قضا مدعي سوسياليزم نيز هستند، براي پيشبرد اهداف سياسي و آرمانیِ خود پيش از آنكه به دگرگون سازي روابط خرده بورژوايي در ميان كارگران توجه كنند و گرايشات بيمارگونهي منفردطلبي و ليبرالي رسوخ دادهشده در بين كارگران را به پادزهر همبستگي طبقاتي و سازمانيابي كارگران علاجپذير سازند؛ از كارگران ميطلبند كه در اولين اقدام خود به اعتصابات سراسري دست زنند و اعتراضات و اعتصابات خود را به خيابان كشانند. نمونه برخورد اين نيروها، پرستش رفتارهايي از اين دست در يكي دوسال اخير بوده است. آنها تمايلات خود را فراتر از رفتارهاي واقعي كارگران و امكانات آنها جا زدند به گونهاي كه “مجمع نمايندگان كارگري” در هفت تپه را طرحی از “شوراي انقلابي كارگران” در ذهنيت عمومي معرفی کردند و چنان باآب و تاب از مجمع نمايندگان به عنوان سازمان كارگري كه ميتواند “كنترل كارگري برتوليد” در هفت تپه را دردست گيرد، گفتند و از اینکه شورا باید از صفر تا صد کنترل کارخانه را به دست گیرد؛ سخن راندند كه موجب گرديد جمهوري اسلامي همه توان نرم افزاري و سخت افزاري خود را براي خلع يد از اين مجمع و سركوب نمايندگان كارگري آن بكار بندد و شكست سختي را بر جنبش اعتراضي كارگران هفت تپه ودر کنار آن به کارگران فولاد تحميل كند به گونهاي كه همين رفقاي سوسياليست “كميته عمل سازمانده كارگري” و ساير دوستان دور و نزديك به اين جريان به اين شكست سنگين معترف شدند. اين شكل ازاقدام كارگري مانند آنست كه زميني را پيش ازشخم زدن بذر بپاشي و انتظار دروكردن محصول آن را داسته باشي!
سوسياليست هاي واقعي مقدورات و محدوديتهاي موجود در نزد كارگران را به درستي ارزيابي ميكنند و به درستي براي استفاد ه از مقدورات به سود رفع محدوديتها، نظرها و شعارهاي مناسب را به كارگران پيشنهاد مي كنند. سوسياليستهاي واقعي حق ندارند آرمانهاي خود را بر واقعيت زندگي كارگران و نياز آنها به تغييرات حتي المقدور بي بازگشت و پي در پي، ترجيح دهند. گرچه حق دارند و بايد به روشنگري در ميان كارگران بپردازند و نگران در اين حيطه باشند.
در كنار اين گرايش خام سوسياليستي، گرايش ماجراجويانه سياسي، تحت عنوان فريبنده “حزب كمونيست _كارگري ميكوشد هر پروژه صنفي را به كنشي سياسي و براندازانه، نه به سود كارگران بلكه به سود سرمايه داري جهاني به ميدان زيانباري براي مسابقه سرخنمايي بدل كند. اين گرايش امروزه خطرناك ترين جريان دردرون جريان چپ در ايران است.
در چنين شرايطي كه سرمايه داري ايران ميكوشد حداقل امكانات رابراي سازمانيابي كارگران نابود كند. رفتارهايي از اين دست هميشه مي تواند درخدمت سياست سركوب قرار گيرد. بنظر ما آن دست از رفتارهاي اعتراضي كارگران كه بتواند با هر مرحله از پيشرفت خود به بناي سازمان صنفي_ طبقاتي كارگران با همان خصيصه هاي پيش گفته بينجامد، قادر خواهد بود هم كارگران را به سوي همبستگي پايدار رهنمون شود و هم به موضوع اعتراضات آنان و برآورده شدن خواسته هايشان منجر شود و هم اينكه يك گام سياسي محكم و استوار در جهت نيل به دگرگونيهاي اجتماعي و اقتصادي به پيش بردارد.
مخفي در تصميم سازي و علني در اقدام:
اولين گام برای برقراری یک تشکیلات کارگری با خصلت صنفی _طبقاتی و ویژگی دموکراتیک و فراگیر و توده ای در میان کارگران، هستههای اولیه از آگاه ترین و شجاع ترین و درعین حال صبورترین کارگران یا واحد، صنف، ویا حرفه است که قطعا می تواند باوجود تنوع کارگاهی مختلف در میان کارگران کارخانه، کارگران مزارع، دربخش های خدماتی و کارگران ساخنمانی متمرکز در شرکت های انبوهساز یا کارگران ساختمانی متفرق، از همه انواع حرفهها اعم از تولیدی یا خدماتی را شکل گیرد. مهم آناست که این کارگران درک متقابل از اشتراک منافع داشته باشند.
این هسته های اولیه در شرایط استبدادی حاکم شیوه های مناسب را برای جذب همکاران خود برمیگزینند وهر یک از افراد هسته، کارگران دیگر را به ضرورت ایجاد روابط دوستانه برای همیاری در راه رفع مشکلات ناشی از مناسبات ناعادلانه و دست یابی به شرایط زندگی بهتر تشویق میکنند. در روند ایجاد هسته های مشابه که هیچ نشان آشکاری از سازمان یابی کارگری را نمایش نمی دهد، کارگران موفق به پیداکردن روابط اطمینان بخش و سودمند برای اتحاد و همبستگی بهتر را خواهند شد و بدین گونه زمینه های لازم برای نیل به یک سازمان کارگری فراهم خواهد شد.
چسب پيوند دهندهي این روابط درک متقابل از منافع طبقاتی است که در اين نظام ناعادلانه از کارگران سلب گردیدهاست. این چسب آن دانش طبقاتی است که با مطالعه زندگی خود و دیگران به دست میآید و تجارب زندگی کارگران در گذشته و حال و اندوخته های علمی تجارب بشریت زحمتکش و استثمارشده در طول تاریخ مجموعه ملات و مواد سازنده این چسب خواهدبود. چنین است آغاز برقراری روابط هدفمندی که باید توانایی لازم را برای ایجاد و نهادینه شدن شکلی از همبستگی کارگری را پیدا کند.
بههر میزان که درک قانونمند و علمی از روابط کار بین کارگر و کارفرما و همچنین شناخت مجموعه مقررات حاکم بر این روابط در نزد این گروه ها و هسته های کارگری به وجود آید و مناسبات موجود به درستی و به نسبتهای نزدیک برای همه افراد این گروهها شناختهشود، به همان میزان پیریزی بنای این همبستگی در سازمان صنفی_ طبقاتی محکمتر خواهد شد.
تاریخ مبارزات کارگری نشان داده است که سرمایه داران و دولت و پلیس سیاسی آنها همیشه بر وجود چنین روابطی در بین کارگران حساس بوده و تلاش دائمی خود را درجدایی کارگران از هم گذاشتهاند و این همان دلیل محکمی است که کارگران را وامیدارد تا روابط خود را عادی سازی کنند و در پوشش های حفاظتی از پلیس سرمایه و خبرچین های آشکار و پنهان سرمایه داری برای خود مصونیت ایجاد کنند تا بتوانند درراه بهبود بخشیدن به شرایط زندگی بهتر از خطرات احتمالی به شدت بکاهند. طبیعی است که مبارزه برای زندگی بهتر یعنی کسب امتیازاتی که کارگران به رغم استحقاق آن امتیازات همواره از داشتناش محروم بوده اند و اقدام برای کسب آن به معنی کاهش سود و انباشت برای سرمایه داران است و این همان اختلاف و تضاد منافعی است که جز با مبارزه مستمر و آگاهانه و همبسته کارگران به دست نمی آید و بدیهی است که این مبارزه از یک سو صورت آشکار دارد و باید خواسته ها با صدای کارگران به گوش طرف های مقابل برسد و از سوي ديگر صورت پنهان دارد چرا که نباید منبع انرژی و حرکت این حق خواهی خنثی و بی اثر گردد. این از رموزی است که در جنگ نابرابر بین کارگران( که جز اتحاد خود چیزی در برابر سرمایه داران ندارند وبه عکس دولت های سرمایه داری مجهز به بهترین امکانات برای سرکوب و عقب راندن کارگران از مواضع حق طلبانه خود،هستند) و سرمایه داران باید وجود داشته باشد. کارگران یاد میگیرند که در نهان تصمیمسازي و ارزيابي و تصميم گيري كنند و با نمایش قدرت همگانی آنرا آشکارا به اجرا درآورند .
تاثیر متقابل کمی و کیفی روابط اولیه درشکل گیری سازمان های کارگری:
برای شکل گیری سازمان کارگری کارامد، پیگیر، خلاق، پویا و ماندگار دو موضوع کمیت (تعداد کارگران )و کیفیت (شناخت و دانسته ها و تجارب گرد آوری شده ) اهمیت جدی دارند. یکی از روش های کشورهای سرمایه داری برای مطیع سازی کارگران حذف آگاهی از زندگی آنان است . سرمایهداری برای بازتولید نیروی کار از امکاناتی بهره میگیرد تا کارگران را همواره مطیع و فرمانبردار بار آورد و در ادامه بهره کشی از کارگران شرایطی فراهم سازد تا بازتولید نیروی کار در محدوده فرهنگ اطاعتپذیری و تقویت روحیات فردی در مقابل اجتماعی شدن نیروی کار بر زندگی کارگران مستولی شود. نظام آموزش و پرورش در سطوح مختلف ، نظامهاي ایدئولوژیک و دینی، سیستم های تربیتی اطاعت پذیری محض سربازخانه ای، بنیاد های و نهادهای مذهبی، رادیو و تلویزیون و رسانه هایی که با تولیدات فیلم، سریال و برنام های سرگرمی بی محتوی سعی در تخدیر افکار کارگران و زحمتکشان دارند، رواج مستقیم و غیر مستقیم آلودگیهایی چون اعتیاد همه و همه در بازتولید نیروی کار مطیع و بی خطر؛ آگاهانه و برنامه ریزی شده به کار گرفته میشود. برای مقابله با این بازتولید سرمایه دارانه راهکار بدیل همواره وجود دارد. کارگران در روابط خود نیاز به شادابی و سرزندگي دارند آنها باید چگونگی مقابله با شیوه های مطیع سازی را به صورت گروهی بکار گیرند. تفریحات سالم و ورزش های جمعی، گفتگوهای هدفمند و مطالعات آثار و فراوردههای فرهنگیِ سالم، دیدن فیلم و تاتر های آمورنده و بامحتوی بهر شکل ممکن، مسافرت های دسته جمعی ِکم هزینه و یکروزه در ایام فراغت و تعطیلات بین هفته ای از مواردی است که میتواند بدیل بازتولید بورژوایی نیروی کار باشد. اگر همهي اينها در بین هسته ها و گروه های کارگری متداول گردد به رشد کیفی و بالا رفتن دانش و روحیه همبستگی کارگران یاری خواهد رساند و زمینه ساز روابط گسترده تری بین کارگران خواهدشد و به این ترتیب رشد ذهنی کارگران به صو.رت گروهی تاثیر متقابل کمی و کیفی را بهمراه خواهد داشت و این همانا آغاز تربیت کادرهای کارگری برای رهبری در سازمان های توده ای را نیز فراهم خواهد آورد .
برآمد سازمان کارگری از دل مبارزات:
شرایط بد و زندگی سخت ِ کارگران و آینده، که دشواریهای ناشی از این شرایط باآن همراه خواهد بود ، زمینههای اعتراضات کارگری را بیش از پیش فراهم خواهدکرد و درست در همین شرایط کارگران آماده هرگونه کنش حق طلبانه هستند. این اعتراضات قرین به یقین وظایف سوسیالیت های ایران را بیشتر یادآور خواهد شد. اگر کارگران به ترتیبی که تصویر گردید بتوانند برای سازمان یابی خود بستر ساز گردند؛ بطور حتم در طراحی اعتراضات برای کسب مطالبات خود (هرآنچه باشد) می توانند همزمان برای ایجاد سازمان های کارگری نیز هدف گذاری کنند . این هدف گذاریها در محل های گوناگون کار و تولید بسته به وضعیت موجود میتواند متفاوت باشد. کارگرانی که ناچار ازپذیرش یکی از انواع سازمان های کارگری وابسته بودهاند ؛ میتوانند با پیشبرد شعار انحلال آن تشکل وابسته اقدام به ایجاد تشکل مستقل خود کنند . اگر واحد کار آنها فاقد تشکل است می توانند با شناخت و آگاهی از تشکلی که با معیار های صنفی و طبقاتی و دموکراتیک، کارکرد مورد نظر را داشته باشد، براي ایجاد آن برنامه ریزی کتتد . گارگرانی که از تشکل مستقل اما سرکوب شده و به حاشیه رانده شده برخوردارند می توانند با احیا و بازگشایی و تقویت و انسجام تشکل مورد نظر خود اقدام کنند . سوسیالیت ها وظیفه دارند تا اصول نظری چگونگی ایجاد تشکل های مستقل را به کارگران یادآور شوند .
ما در آینده ای نزدیک به شکل های مقتضی ، به این مهم خواهیم پرداخت.
——————————————————————