ما گروهی از سوسیالیست‌های ایران، باورمند به دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویه‌ی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیت‌ها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.



دستگیری‏های اخیر و دور جدید پوست‏ اندازی نظام. دستور کار مبارزان چه باید باشد؟

اگر این دستگیری‏ ها را کنار دستگیری‏ های گسترده‏ ی یک ماه گذشته از طیف‏های مختلف کنشگران سیاسی-اجتماعی قرار دهیم، آن‏گاه روشن می‏شود که بار دیگر در یک لحظه‏ ی پوست‏ اندازی یا چیزی شبیه به آن در درون حاکمیت برای تمدید و بقای آن واقع شدیم. این لحظات در درون هر حکومتی به تناسب شکل می‏گیرد و بسته به سابقه‏ ی سیاسی و موقعیت بین المللی راه‏ حل‏های بقا فرق می‏کند.

—————————————

دستگیری‏های اخیر و دور جدید پوست‏ اندازی نظام
دستور کار مبارزان چه باید باشد؟

«فتاح (رئیس بنیاد مستضعفان): از بگیر و ببندها نگران نشوید، انقلاب زنده‌تر می‌شود. ما انقلاب کردیم که سرمایه‏ ی مردم دست خودشان باشد نه اینکه از شاه بگیریم و خودمان استفاده کنیم. انقلاب اسلامی در حال یک تغییر درونی است و پیاده شدن عده‌ای از قطار آن، طبیعی و ناگزیر است. آن‌ها که قبلا مسئول بوده و اموال را برده‌اند باید برگردانند؛ از بگیر و ببندها نگران نشوید و نهراسید، انقلاب زنده‏ تر می‌شود. اکنون دیگر وقت شعاردادن نیست و باید وارد میدان عمل شویم.»

عناوین سلسله دستگیری‏های اخیر ذیل عنوان «مبارزه با فساد» تا این لحظه به قرار زیر است:
– میرعلی اشرف عبدالله پوری حسینی (ریاست سازمان خصوصی سازی)
– هاشم یکه زارع (مدیرعامل ایران خودرو)
– علی فرجی (مدیر عامل سازمان تدارکات پزشکی حلال احمر)
– اکبر طبری (مسوول‌ اجرایی حوزه‌ ریاست و مدیرکل امور مالی قوه‌قضایی در دوران ریاست صادق‌لاریجانی بر این قوه. وی در زمان ریاست محمد یزدی بر این قوه، مسوول تشریفات حوزه ریاست بود)
– فریدون احمدی و محمد عزیزی (دو نماینده‌ی اهل زنجان مجلس شورای اسلامی در پی پرونده‌ی مافیای صنعت خودرو)

لیست فوق در کنار جدل تند میان صادق آملی‏ لاریجان با یزدی و افشا شدن پشت پرده ‏های بیشتری از فساد سیستماتیک در داخل حکومت، باعث می‏شود که صحبت‏های فتاح را با جدیت بیشتری به عنوان داده ‏ای برای تحلیل آینده‏ ی پیشِ ‏رو مورد بحث و بررسی قرار دهیم.

اگر این دستگیری‏ ها را کنار دستگیری‏ های گسترده‏ ی یک ماه گذشته از طیف‏های مختلف کنشگران سیاسی-اجتماعی قرار دهیم، آن‏گاه روشن می‏شود که بار دیگر در یک لحظه‏ ی پوست‏ اندازی یا چیزی شبیه به آن در درون حاکمیت برای تمدید و بقای آن واقع شدیم. این لحظات در درون هر حکومتی به تناسب شکل می‏گیرد و بسته به سابقه‏ ی سیاسی و موقعیت بین المللی راه‏ حل‏های بقا فرق می‏کند.

جمهوری اسلامی در عمر بیش از 40 ساله‏ ی خود، بسیاری از این پوست‏ اندازی‏ ها را از سر گذرانیده است:

  1. حدفاصل 1357 تا 1361 به منظور تثبیت موقعیت تازه به قدرت رسیده ‏اش: سرکوب زنان، اقوام و طبقه ‏ی کارگر (حجاب اجباری، جنگ‏های ترکمن‏ صحرا و کردستان و تبریز و اهواز، نابودی شوراهای کارگری) + جنگ و اصرار بر تداوم آن + تصفیه‏ های داخلی (از بازرگان تا بنی صدر) + سرکوب احزاب و سازمان‏ های مخالف.
  2. حدفاصل 1366 تا 1368 به منظور آمادگی برای ادغام مجدد در نظام جهانی سرمایه ‏داری جهت خروج از بحران اقتصاد داخلی: تغییر ساختار سیاسی کشور از پارلمانی به ریاستی + عزل حسینعلی منتظری از سمت «قائم مقام رهبری» + تصفیه‏ ی بیش از 3000 هزار زندانی سیاسی + تصویب اولین برنامه‏ ی پنج ساله ‏ی توسعه با محوریت برنامه‏ ی تعدیل ساختاری (متأثر از پروژه‏ ی موسوم به «اجماع واشنگتن» برای گسترش نظام بازار آزاد).
  3. حدفاصل 1374 تا 1378 به منظور ایجاد وجاهت بین‏ المللی و توأمان عقیم‏ سازی امکانِ خیزش اجتماعی: ممزوج کردن جراحی اقتصادی سرمایه‏ دارانه با گشایش ‏های سیاسی صوری به قصد ترمیم مشروعیت سیاسی و بین‏ المللی + قتل‏های زنجیره‏ای + تعطیلی مطبوعات + سرکوب دانشجویان + سرکوب کارگران.
  4. حدفاصل 1382 تا 1388 به منظور چیرگی نظامیان بر اقتصاد و سیاست کشور جهت تضمین بقا از طریق افزایش عمق استراتژیک در منطقه: افزایش مجوز مؤسسات مالی و اعتباری وابسته به سپاه + فعال شدن بخش اقتصادی از طریق در اختیار گرفتن پروژه‏ های صنایع سنگین + چرخش صوری گفتمانی از اصلاحات به عدالت به منظور ایجاد پایگاهِ اجتماعی فرودستانه توأم با تصفیه داخلی (حاشیه‏ نشین کردن هاشمی رفسنجانی) + سرکوب جنبش ‏های زنان، کارگران و دانشجویان.
  5. حدفاصل 1388 تا 1392 به منظور تثبیت موقعیت حضور در منطقه: سرکوب جنبش سبز + افزایش نفوذ در عراق + آغاز جنگ سوریه + تصفیه ‏ی داخلی (طرد احمدی‏ نژاد)
  6. حدفاصل 1393 تا 1396 به منظور خروج از فشار تحریمی در شرایط تثبیت حضور منطقه ‏ای و ترمیم صوری بی ‏اعتمادی سیاسی جامعه با زایش گفتمان جدید (اعتدال‏ گرایی): آغاز مذاکرات منته ی به برجام + افزایش برخوردهای اجتماعی + دور جدید هموارسازی افزایش تعهد به منطق بازار آزاد + گشایش جبهه ‏های جدید منطقه ‏ای.

به این ترتیب می‏توان گفت ما در آستانه‏ ی دور دیگری از پوست‏ اندازی‏ های برشمرده هستیم. اکنون باید ببینیم که این پوست‏ اندازی به چه منظوری است و نیروهای سیاسی با فهم آن چگونه می‏توانند مبارزات خود را به منظور سُست کردن پایه‏ های جمهوری اسلامی از داخل و علیه لابی‏ های امپریالیستی شرق و غرب تداوم و شدت بخشند؟

در این دورِ جدید پوست اندازی به نظر می‏رسد که به سبب افزایش شدت نارضایتی‏ ها از بعد از دی ماه 1396 در هیأت جنبش‏های اجتماعی مختلف (بازنشستگان، معلمان، مال‏باختگان، دانشجویان، کارگران، زنان و اقوام) حکومت در صدد تعویض صوری مجدد گفتمان حاکمیت از «اعتدال» به شکلی از «بازگشت به انقلاب» است تا از پیاده ‏ی نظام شدن فرودستان در گفتارهای چپ‏گرایانه جلوگیری به‏ عمل آورد؛ دقیقا از همین‏ رو می‏توان پُر رنگ شدن چهره ‏ی «پرویز فتاح» (وزیر نیروی سابق در دولت احمدی ‏نژاد، رئیس کمیته ‏ی امداد امام خمینی و اینک رئیس بنیاد مستضعفان) را فهمید. او که به ظاهر در زمره ‏ی پاک‏دستان است، مبتنی بر سمت ‏های اخیرش بناست نقش صدای فرودستان را ایفا کند. از طرفی دیگر ابراهیم رئیسی پس از آنکه در جریان انتخابات 1396 به خاطر زیاده ‏روی ‏هایش در پروریدن سودای رهبری، به شکلی باور نکردنی در جریان انتخابات «تحقیر» شد، با پذیرش مجدد موقعیت تابعیت، شایسته‏ ی قاضی ‏القضاتی شد تا در جریان پوست ‏اندازی اخیر در حیطه‏ ی تصفیه ‏ها نقش ‏آفرینی کند. شدت تنش‏ها در منطقه، و آشکارگی نشانه‏ های فشار ناشی از تحریم‏ ها هم گویای میل به به ‏سرانجام رساندن مذاکرات برای حل مشکلات ناشی از سرمایه‏ گذاری و گردش سرمایه از یک‏سو و همچنین مدیریت حضور غیرحساسیت ‏برانگیز در منطقه (و نه خروج از آن به قصد چسبیدن به داخل) از سوی دیگر است. مجموع این موارد می‏تواند اجازه دهد که فکر کنیم در وضعیتِ آمادگی در اختیار گرفتن تمامی اداره‏ ی کشور از سوی سپاه برای گذار به جمهوری اسلامی پس از خامنه ‏ای هستیم.

به ‏نظر می‏رسد خامنه ‏ای نظر به سرنوشتِ خاندان خمینی پس از مرگش، برای عدم دچار شدن خانواده ‏ی خویش به سرنوشت مشابه، کاملا در حال برنامه ‏ریزی برای یک دوران گذار است. در این میان البته مجتبی خامنه ‏ای هم به‏ خوبی موفق شد پس از دوره‏ ی جنبش سبز که اسم او در خیابان‏ها توأم با شعار مرگ بر سر زبان‏ها افتاد، خود را از گفتگوها و تحلیل‏ های عمومی بیرون بکشد و در یک حاشیه‏ ی امن به توافقاتش با سپاه ادامه دهد.

در کنار این موارد اگر موضوعاتی چون «عقب ‏نشینی در خصوص حضور زنان در ورزشگاه برای بازی‏های ملی»، «صدور مجوز موتور سواری برای زنان»، «احکام سنگین برای مبارزه علیه حجاب اجباری»، «دستگیری بابت حضور زنان در وزرشگاه» و نیز «جمع ‏آوری دست‏فروشان» را درنظر آوریم، آنگاه این نکته متبادر به ذهن می‏شود که سیستم علاقه به تنظیم شکلی از اصلاحات از بالا به سبک خویش در سکوت کامل مبتنی بر سرکوب اعتراضات، دارد.

با این تفاسیر باید گفت تنها چاره ‏ی مبارزان سوسیالیست و مترقی در شرایط فعلی عبارت است از:

  • عدم عقب ‏نشینی از سازماندهی و اعتراضات به ‏حق به خاطر ترس از سرکوب‏ ها (این دقیقا همان نتیجه ‏ای است که حاکمیت از مبادرت به سرکوب ‏ها در صدد حصول آن است)؛ در این راستا در دستور کار قرار دادن حضور جنبشی در خیابان بسیبار حائز اهمیت است و مطلقا نباید به خاطر فضای سرکوب از آن چشم پوشید.
  • افشای سیمای صوری مبارزه با فساد و عدالت‏ گرایی فعلی جمهوری اسلامی که به منظور عقیم ‏سازی امکان بسیج شدن فرودستان در جنبش‏های اجتماعی به اعتبار تعلق خاطر نشان دادن به گفتمان‏ های چپ سکولار است.
  • ترویج و تبلیغ ضدیت با هر شکلی از سیاست‏ های امپریالستی از سوی سه قدرت چین، روسیه و آمریکا به منظور ترمیم بی‏ اعتمادی مردم به گفتمان سیاست خارجی چپ سکولار به اعتبار عموما بیشتر مورد حمله قرار دادن آمریکا و در برخی موارد دفاع آشکار از سیاست‏های روسیه و چین که منجر به یکی انگاشته شدن مواضع چپ با جناح راست جمهوری اسلامی در نظر توده ‏ی مردم شده است.

 

دسته : سياسي

برچسب :

مقالات هیات تحریریه راهکار سوسیالیستی























آرشیو کلیپ و ویدئو راهکار سوسیالیستی

html> Ny sida 1