ما گروهی از سوسیالیست‌های ایران، باورمند به دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویه‌ی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیت‌ها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.



مقاله رسیده: فریبرز رییس دانا، سوسیالیست رادیکال / امیر رزاقی

آن زنده یاد به باورمندان به سوسیالیسم یاداور شد که باید آنان خود را جزیی از جامعه بدانند و نباید بدنبال تمایزها با دیگران باشند و آن ها را عمده نمایند و نشان دهند؛ باید بدنبال وجوه اشتراک بود و آن وجوه را برجسته نمود.

 

 


 

 

 

فریبرز رییس دانا، سوسیالیست رادیکال

✍️ امیر رزاقی

این روزها که غم های بسیار در خانه دل جای گرفته است رفتن مردی آزادیخواه از میانمان این غم را افزون نمود. در این زمانه ای که انسان های بسیاری هر دم به رنگی هستند، نبود انسانی که یک رنگی از ویژگی هایش بود سخت دلتنگمان می کند.

به جرات می توان رییس دانا را از معدود مترجمان شایسته سوسیالیست در ایران دانست، سوسیالیستی که او آن را رهایی و مبارزه با از خود بیگانگی انسان ها می خواند . رادیکالیسم آیین او بود رادیکالیسمی که خواهان پرداختن به انسان و ریشه هاست.

او اگرچه امروز در میان ما نیست اما میراث بزرگ او که همانا گفته ها و نوشته هایش است برای جنبش چپ و در وسعتی بیشتر برای جنبش آزادیخواهی ایران به جای مانده و چراغ راه می باشد.

آن مرد بخوبی می دانست که نباید منتظر دگرگونی های خود بخودی بود، باید ضرورت های تاریخی را درک کرد، نیازها را متوجه شد و ریشه های درد را پیدا کرد.
ضرورت امروز رامبارزه طبقاتی در کنار مبارزه دموکراتیک می دانست و مشارکت این دو با هم در مبارزه را لازم می دید؛ مبارزه ای که باید مداوم و در زندگی انسان ها جریان داشته باشد.

او بدرستی بر این باور بود که استقلال ملی، آزادی و عدالت اجزای جدایی ناپذیرند. رابطه استقلال ملی با یک ملت را به مانند آب برای ماهی می دانست. او از ملی سخن می گفت که درونش آزادی و عدالت جریان دارد.
آزادی و عدالت بدون حضور یکدیگر بی معنا و ابترند. چگونه می توان ادعای آزادیخواهی داشت اما عادل نبود و عدالت پیشه نکرد، نمی توان آزدیخواه بود اما ببینیم و بپذیدیم محرومان و تهیدستان در زندگی خود در رنج و سختی هستند، با بی عدالتی نمی توان در ساحل آزادی زیست.
آزادی نیز باید از برترین و عالی ترین ضرورت های انسان باشد، بدون این پدیده اجتماعی دموکراسی نوین و عدالت شکل نمی گیرد.

آن زنده یاد به باورمندان به سوسیالیسم یاداور شد که باید آنان خود را جزیی از جامعه بدانند و نباید بدنبال تمایزها با دیگران باشند و آن ها را عمده نمایند و نشان دهند؛ باید بدنبال وجوه اشتراک بود و آن وجوه را برجسته نمود.
او یاداور شد که ما عیسی یانی هستیم همه هم سرنوشت که بایستی نان و شوربایمان را به برابری قسمت کنیم و گران بهاترین میراث تبار انسانی را که همانا برابری، عدالت و آزادی است پاس بداریم.

اگر جنبش چپ ایران را طیفی ترسیم نماییم متشکل از گروه های متعدد شاید بتوان زنده یاد رییس دانا را میانه این طیف و نقطه ثقل این جنبش بدانیم.

به زعم نگارنده این سطور اگر چه از ان مرد بسیار می توان نوشت و از ویژگی های او گفت از شجاعت و نقادی های عریانش تا همراهی او با کارگران، زحمت کشان و تهیدستان و حمایت از انها اما شاید نتوان باز ادای مطلب کرد، کامل نوشت و به تمامی گفت از اینرو این نوشته کوتاه می گردد و به روان آن زنده یاد درود می فرستیم و یادش را گرامی می داریم.

برقرار باد آزادی،دموکراسی، برابری و عدالت اجتماعی
1398.12.27

 


مقالات رسیده بازتاب نظرات شخصی نویسنده است و لزوما بیان‌کننده دیدگاه‌های سایت «راهکار سوسیالیستی» نمی باشد.


 

دسته : مقالات رسیده

برچسب :

مقالات هیات تحریریه راهکار سوسیالیستی























آرشیو کلیپ و ویدئو راهکار سوسیالیستی

html> Ny sida 1