ما گروهی از سوسیالیست‌های ایران، باورمند به دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویه‌ی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیت‌ها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.



طنین سرخ / صدای سعید سلطانپور در شب پنچم شب‌های شعر گوته

صدای سلطانپور، در شب پنچم شب‌های شعر گوته، طنین خشم بود؛ صدای مشت های گره شده، فریاد خلق های بند بریده و طنین سرخ شعر بود.


 

 

 

صدای سلطانپور، در شب پنچم شب‌های شعر گوته، طنین خشم بود؛ صدای مشت های گره شده، فریاد خلق های بند بریده و طنین سرخ شعر بود. آوازی بود که جز با یورش دستان سیاه و ربودنش، جز با آتش گلوله ها، خاموش نشد. شاید همچنان نیز “سلام” سلطانپور برای ما نوید بخش آن شور انقلابی، آن عصیان عریان باشد. در این روز که شاید برای بسیاری، یادآور خاموش شدن صدای شاعر “آفتابکاران” باشد، یادآور از دست دادن طنین سرخ-مان، شنیدن دوباره ی سلام او، مهم است. در روزی که او را از ما ربودند، یاد و خاطره ی او، و سلام سرخ اوست که می تواند باری دیگر آن شور را در ما برانگیزد.

 

طنین سرخ

صدای سعید سلطانپور در شب پنچم شب‌های شعر گوته

«سلام شکستگان سالهای سیاه، تشنگان آزادی، خواهران و برادارانم، سلام.

عضو کانون نویسندگان ایران هستم و با حفظ استقلال اندیشۀ خود و پذیرش تمام مسئولیت آن، از پایگاه کانون نویسندگان ایران با شما حرف می زنم و برایتان شعر می خوانم.

تا کنون چهار کتاب از من چاپ شده است:

“صدای میرا”، اولین مجموعۀ شعرهایم در سال چهل و هفت اجازۀ انتشاریافت ولی بلافاصله پس از انتشار جمع شد.

کتاب “نوعی از هنر، نوعی از اندیشه”، تحلیلی در باره هنر و ادبیات، به ویژه تئاتر، هرگز اجازه انتشار نیافت. تنها به جرم نوشتن آن مدتی در بازداشت به سر بردم.

کتاب “حسنک” نمایشنامه یی بر بنیاد گزارش ابوالفضل بیهقی تاکنون اجازه انتشار نیافته است.

کتاب “آوازهای بند”، که تنها به جرم سرودن آن سه سال در بازداشتگاهها و بندها بسر بردم و چون دیگران عقوبتهای نابجا و وهن آور کشیدم، منتشر نشده است.

دو هفته پیش کتاب “صدای میرا”، که در سال چهل و هفت تنها به بهانه چند صفحه جمع شده بود اجازه مشروط یافت. گفتند انتشار این کتاب آزاد است در صورتی که بیست و یک صفحه آن را برداری، یعنی شعرها را تکه تکه کنی و از هویّت بیندازی. می بینید نشر اندیشه و هنر در صورتی که آزاد نباشد، آزاد است.

ـ و از “تئاتر”، انجمن تئاتر ایران را در سال چهل و هفت بنیاد نهادیم. نمایشنامه های “دشمن مردم” از ایبسن، “آموزگاران” از محسن یلفانی، “چهره های سیمون ماشار” از برشت را کارگردانی کردم و نیز نمایشنامه “انگل” را از گورکی که کارگردان مشترک آن بودم.

تمام نمایشنامه هایی را که به اجرا درآورده ایم، همه و همه، اجازه نامه رسمی وزارتی داشته اند و با این همه غضب پاسداران سکوت و سانسور را همواره برانگیخته اند.

به علت کارگردانی نمایشنامه “آموزگاران” مدتی با نویسند ه آن در بازداشت بسر بردم و چه بگویم محکوم شدیم؟

هم اکنون چند تن از دوستانم به جرم همکاری در اجرای نمایشنامۀ “انگل” در بندند و من، هم چنان که کانون نویسندگان ایران، به نام آزادی و بر بنیاد قانون اساسی ایران و متمّم آن و اعلامیه جهانی حقوق بشر خواستار آزادی هنرمندان و دربندان هستم. ….

صدای سعید سلطانپور را در شب پنچم شب‌های شعر گوته در لینک زیر بشنوید:

 


 

دسته : فرهنگی

برچسب :

مقالات هیات تحریریه راهکار سوسیالیستی























آرشیو کلیپ و ویدئو راهکار سوسیالیستی

html> Ny sida 1