ما گروهی از سوسیالیست‌های ایران، باورمند به دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویه‌ی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیت‌ها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.



کلاب هاوس ابزاری برای دلمشغولی خردهٰ‌بورژوایی در طبقه کارگر و گریز از مبارزه طبقاتی! همچنان راهکار اساسی سازماندهی توده کار و زحمت است!

مدتهاست کلاب‌هاوس به موضوعی با جذابیت‌های آنی و ابزاری در خدمت برون‌ریزی خشمگینانه و عقده‌گشایانه‌ی نیروهای سیاسی قرار گرفته است. این فضا تقریبا بیشتر شب‌های هفته‌ی این نیروها را به خود اختصاص می‌دهد و آنچنان گفتگوهای شورانگیزی در آن به راه می‌افتد که هر تازه واردی را به یاد روزهای گفتگوهای خیابانی پیش و بعد انقلاب 1357 می‌اندازد. اما این گفتگوها تاچه اندازه‌ای می‌توانند به پراکسیس و کنش پیوسته و همبسته برای جنبش رهایی‌بخش و گذار از دیکتاتوری موجود انجامد؟

 


 

 

کلاب هاوس ابزاری برای دلمشغولی خردهٰ‌بورژوایی در طبقه کارگر و گریز از مبارزه طبقاتی!

همچنان راهکار اساسی سازماندهی توده کار و زحمت است!

مدتهاست کلاب‌هاوس به موضوعی با جذابیت‌های آنی و ابزاری در خدمت برون‌ریزی خشمگینانه و عقده‌گشایانه‌ی نیروهای سیاسی قرار گرفته است. این فضا تقریبا بیشتر شب‌های هفته‌ی این نیروها را به خود اختصاص می‌دهد و آنچنان گفتگوهای شورانگیزی در آن به راه می‌افتد که هر تازه واردی را به یاد روزهای گفتگوهای خیابانی پیش و بعد انقلاب 1357 می‌اندازد. اما این گفتگوها تاچه اندازه‌ای می‌توانند به پراکسیس و کنش پیوسته و همبسته برای جنبش رهایی‌بخش و گذار از دیکتاتوری موجود انجامد؟ قطعا جای تردید بسیار دارد. چرایی این ارزیابی را می‌توان از مجموعه‌ی گفتگو های درون این اتاق‌ها فهمید.

  • در هیچ یک از اتاق‌ها عنوان دعوت به گفتگو به محور گفتگوها تبدیل نمی‌شود.
  • با کمترین موارد استثنا، در بیشتر اتاق‌ها آنچه بیشتر رخ می‌دهد، بیان خودخواهی‌های گروه‌گرایانه و تحقیر رقبای سیاسی، و در سازمان‌های توده‌ای، حامل اشکالات یکی به دیگری و تخطئه سایر سازمان و احزاب و همچنین حامل دگماتیسم موجود در بین نیروهای طرفدار  سازمان‌ها و احزاب گوناگون است.
  •  از آنجا که اتاق های دعوت کننده، سخنگویان خاصی دارند و سایرین میهمان های برنامه صرفا قادر به اظهار نظرهای کوتاه و پرسش‌های خود هستند، این کلاپ ها در بهترین حالت خود، متاثر و در خدمت بیان خواست های برگزارکنندگان آن است و ارزش های دموکراتیک در آنها نقشی ندارد.
  • در اتاق‌های برپا شده موضوعات و نظریات اجتماعی به گونه‌ای ناقص و جانبدارانه بیان می‌شوند که جایی برای اصلاح و نقادی‌ِ خلاق این اظهارات نیست. نمونه‌هایی چون رد نئولیبرالیسم و بسنده کردن وجه غارت در سیستم سرمایه داری حاکم بر ایران و یا رد فعالیت سندیکایی و جایگزینی مجامع عمومی به عنوان تشکیلات کارگری، نفی تحزب و تخریب احزاب و جایگزینی ایده‌های آنارشیک با شیوه های ارتباطی افقی به بهانه منسوخ شدن سازماندهی لنینی تشکیلات و رواج و جایگزینی انواع سازمان‌های ناپایدار و موقتی، از دستاوردهای گفتگو در این کلاب‌ها است.
  • کلاب‌ها امکان بسیار سهل و قابل دسترسی از اطلاعات را ناخواسته در اختیار پلیس سیاسی قرار می‌دهد. در چگونگی سازماندهی امر مبارزه، بسیاری از فاش گویی‌ها در باره پیشبرد این امر چنان از سوی حاضرین در اتاق‌ها و به ویژه از نگاه بسیاری مدیران مغفول می‌ماند که این خود می‌تواند امکان بالقوه‌‌ی سرکوب نیروهای مترقی و پیشگام را فراهم سازد.
  • طولانی بودن گفتگوها در کلاب‌هاوس، گاه تا شش ساعت، بدترین نوع استفاده زمان است. به جرأت می‌توان گفت که عناوین برنامه‌ها در حداکثر زمان دو ساعته می‌تواند به سرانجامی منطقی برسد، اما درازگویی‌های خارج از موضوع جلسات به گونه‌ای ملال آور به بی‌سرانجامی منتهی می‌شود که هدف آن در اصل توجیهه سیاست‌های بازار آزاد است.
  • در کلاب‌ها آنچه اتفاق می‌افتد «طوفان در لیوان» است و نه چیزی بیش از آن. با وضوح تمام در این کلاب‌ها شاهدیم نمایندگان بورژوازی متوسط و خرده‌بورژواری طالب قدرت سیاسی در گفتگوها با حرارتی بسیار نظرات مارکس و انگلس، لنین و روزا لوگزامبورگ و گرامشی را با تحریف و بیان ناقص به قصد فریب سیاسی به کار می‌گیرند تا اندیشه‌های بیماری غارت و نئوفئودالیستی خواندن اقتصاد سیاسی ایران را به قصد تبرئه‌ی خصوصی‌سازی‌ها و توجیه آن واقعیت با عناوین فریبکارانه خصولتی‌سازی کتمان کنند. آنها برای توجیهه نظرات خود از بهره مالکانه دوران فتودالیته لباسی به قامت جمهوری اسلامی می‌پوشانند تا نئولیبرالیسم به عنوان جریانی مترقی که نیروهای مولده را رشد خواهد داد معرفی شود.
  • کاهش بهروری در برنامه‌های کلاب‌هاوس در میان مدت، موجب سرخوردگی در بین علاقمندان به مباحث سودمند در گره‌گشایی از معضلات و پیچیدگی‌های مبارزات طبقاتی است. علاوه برآن با وجود فراوانی طیف شرکت کننده در این اتاق‌ها و تلاش طرفداران نظام سرمایه‌داری برای سلطه‌ی گفتمانی حتی ضروری‌ترین مباحث شناخته شده در گفتمان اصلی نیز به حاشیه کشانیده می‌شود.
  • فراوانی داده‌های نامتناسب با عناوین برنامه‌های کلا‌ب‌هاوس عملا موجب می‌گردد این اتاق‌ها با ترکیب ناهمگونی از دیدگاه‌های متفاوت از چپِ چپ تا راستِ راست را به نمایش گذارد. این ناهمگونی طبقاتی که بطور منطقی از کمیت‌ها و کیفیت‌های ناهمگونی هم سرشار است در غالب موارد جز فرسایش، سردرگمی و عدم تشخیص را به همراه نخواهد داشت. از معنای آزادی در نزد گرایشات اولترا چپ تا اولترا راست مفاهیم گوناگونی را به ذهن شنوندگان راه می یابد که پرداختن به هر یک به تداوم گفتگوهای فرسایشی خواهد انجامید. چرا که اختلافات بنیادینی در این دیدگاه‌ها وجود دارد که تفکیک فهم طلب آزادی به معنای رهایی بشر و آزادی اختیار در به اسارت گیری بشر را شامل می‌گردد.

بدیل چنین رویکردی به کلاب‌هاوس کدامست؟
راهکار ما در این باره به صراحت اشاره مستقیم و بی‌واسطه به مبارزه طبقاتی دارد. معنای این اشاره آن نیست که ما در برنامه و عمل خود بسیاری از مولفه‌های جدی در مبارزه علیه دیکتاتوری و استبداد را بدون التزام به آزادی همگانی به مفهوم واقعی آن به کنار می‌نهیم؛ اما بی‌تردید ما آن آزادی را که به بی‌عدالتی و اختیار بخشی از مردم، علیه کارگران و زحمتکشان و در راستای سود و انباشت به قیمت اسارت و بردگی دیگران باشد را عین استبداد و فریب توده‌های طالب آزادی ارزیابی می‌کنیم و به همان نسبت نیز به موضوع عدالت و برابری هرآنچه را که رنگی از تبعیض با خود داشته باشد را نافی عدالت می‌دانیم.

راهکار و بدیل مناسب برای این گونه پروپاگاندای جاری در اتاق‌های کلاب‌هاوسی البته نه در تحریم آنها بل که در تبلیغ و ترویج اندیشه‌های نقاد در برابر آن است. اما به شیوه‌ای کاملا منطقی و از راه در اختیار داشتن رسانه‌‌ی مستقل و تأثیرگذاری که قادر به:

  • تأمین حق آزادی بیان برای همه و به دور از اعمال اراده گروه‌گرایانه در فضای مجازی باشد؛
  • به جای محدود شدن در فضاهای مجازی و امکانات جورواجور آن؛ این فضاها را در خدمت آگاه‌سازی توده کارگران و زحمتکشان قرار دهد؛
  • از هر برنامه‌ای که در هر میزان و ابعادی به جداسازی توده و پیشرو می‌انجامد پرهیز کند و گروه‌های هر چند کوچک اما هدفمند را برای رشد آگاهی طبقاتی در بین کارگران و زحمتکشان ایجاد کند؛
  • سازمان‌های کارگری موجود اعم از سندیکاها، کانون‌های صنفی معلمان و دانشگاهیان، شوراهای صنفی دانشجویان، کانون‌ها انجمن‌های صنفی نویسندگان و هنرمندان و روزنامه‌نگاران و حتی از کارگران و تشکیل‌دهندگان شوراها و انجمن‌های صنفی موضوع قانون کار، از بازنشستگان اعم از بازنشستگانی که فاقد سازمان و تشکیلات هستند تا آنها که در کانون‌های بازنشستگی شهرها و استان‌ها و کانون سراسری بازنشستگان گرد آمده‌اند، از بازنشستگان کشوری زیر مجموعه‌ی صندوق‌های بازنشستگی تا بازنشستگان صندوق‌های ویژه چون صندوق‌های بازنشستگی فولاد و ذوب آهن و نظایر آن، بخواهند تا با شیوه‌های دموکراتیک، کلاب‌های مستقل خود را ایجاد کنند و از ظرفیت‌های بسیاری که در نزد کارگران و زحمتکشان ِ خود برای قدرت‌افزایی آنها یاری جویند؛
  • برنامه‌های کلاب‌هاوس، تلگرام و واتس‌آپ و سایر فضاهای مجازی تنها در صورتی که به‌منظور قدرت‌افزایی هر بخش از طبقه کارگر و زحمتکش جامعه قرار گیرند، مفید و کارساز خواهند بود و در غیر اینصورت همانگونه که در بالا اشاره شد تنها به‌ جداسازی توده‌های کار و زحمت از روشنفکران طبقه، کما‌فی‌السابق خواهد انجامید.

مادام که رابطه ارگانیک بین توده و پیشرو ایجاد نشود، انتظار هرگونه رهیافت به مبارزه‌ای متکی به توان و انرژی و دانش طبقاتی امری محال خواهد بود! و مادام که قاصله جدی ایجاد شده بین نسل‌های مختلف بر اساس مشترکات طبقاتی برقرار نگردد گنجینه‌ای از تجارب و دانش موجود در نزد این نسل‌ها بی‌آنکه در خدمت رهایی قرار گیرد در تاریخ مدفون خواهد شد.

 


 

دسته : اجتماعي

برچسب :

مقالات هیات تحریریه راهکار سوسیالیستی























آرشیو کلیپ و ویدئو راهکار سوسیالیستی

html> Ny sida 1