ما گروهی از سوسیالیست‌های ایران، باورمند به دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویه‌ی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیت‌ها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.



چرا حکومت‌ها از روز کارگر می‌ترسند؟

فرقی نمی‌کند که پهلوی باشد یا جمهوری اسلامی، دولت اصلاح‌طلب باشد یا اصولگرا، سرمایه‌داری ایالات متحده باشد یا سرمایه‌داری چین؛ هنگامی که روز جهانی کارگر فرامی‌رسد تو گویی حاکمان ناقوس مرگ خویش را در رژه‌های اعتراضی کارگران می‌شنوند.

 

 


 

 

چرا حکومت‌ها از روز کارگر می‌ترسند؟

 

چرا روز کارگر ترسناک است؟
فرقی نمی‌کند که پهلوی باشد یا جمهوری اسلامی، دولت اصلاح‌طلب باشد یا اصولگرا، سرمایه‌داری ایالات متحده باشد یا سرمایه‌داری چین؛ هنگامی که روز جهانی کارگر فرامی‌رسد تو گویی حاکمان ناقوس مرگ خویش را در رژه‌های اعتراضی کارگران می‌شنوند.

از چه می‌ترسند؟ پاسخ بسیار ساده و در عین حال پُر از تحلیل است: اتحاد طبقاتی نیروهای کار. روز کارگر زنده‌کننده‌ی خاطره‌های مهمی برای مردمی است که برای مزدی ناچیز مجبورند جان بکنند. در سال 1856 کارگران استرالیایی تصميم گرفتند توقف دسته جمعی يک روز کامل کار را با جلسات و تفريحات بعنوان تجلی موافق با هشت ساعت در روز سازماندهی کنند و این کار را برای سال‌های بعد هم تکرار کنند. چندی بعد در سال 1886، کارگران آمریکایی تصميم گرفتند اول ماه مه بايد روز توقف جهانی کار باشد. در اين روز نزدیک به ۲ میلیون نفر از آنها کارشان را ترک کرده و هشت ساعت در روز را طلب کردند.

روز کارگر فقط یک مناسبت نیست که بگوییم دیگر تکراری شده است و ارزش برگزاری ندارد؛ آن هم وقتی که می‌بینیم حکومت‌هایی چون جمهوری اسلامی چطور به دست‌وپا می‌افتند تا هیچ شکلی از اتحاد و همبستگی در این روز به ثمر نرسد. پای عملی هماهنگ و جهانی وسط است که به یاد کارگران می‌آورد:

  • آن‌ها نباید بیش‌تر از ۸ ساعت کار کنند؛
  • آن‌ها باید بابت ۸ ساعت کار مُزد مناسب برای یک زندگی آبرومندانه دریافت کنند؛
  • آن‌ها حق دارند اجتماعات آزادانه‌شان را در قالب سندیکا و اتحادیه و شورا داشته باشند؛
  • آن‌ها نباید به خاطر جنسیت، قومیت یا مذهب‌شان مشمول تبعیض در برخورداری از رفاه کار باشند؛
  • آن‌ها حق دارند ایمینی شغلی داشته باشند و هر لحظه استرس اخراج و پایان قرارداد نکشند؛
  • و …

این همه چیزهای خطرناکی است برای حکومت‌هایی که نیازشان:

  • نیروی کار ارزان با کار طاقت‌فرساست؛
  • نابودی هر شکلی از اجتماع کارگری است؛
  • ایجاد تفرقه و اختلاف میان کارگران است؛
  • بی‌ثبات‌سازی شغلی و موقتی‌سازی قراردادهاست؛
  • و …

روز کارگر حقیقتا چیز ترسناکی است چون اگر هم به عنوان کارگری در کشور خودتان نتوانید اعتراضی کنید، اخبار اعتراضات کارگران دیگر کشورها به گوش‌تان می‌رسد که چطور همان خواسته‌ها و مطالباتی را بیان می‌کنند که مطالبات شماست. متوجه می‌شوید که آن‌ها با چه سازمان‌یابی‌هایی به خیابان می‌آیند و مطالبه‌گری می‌کنند و دست به اعتصاب و اعتراض می‌زنند. این همه کارگری را که امکان اعتراض ندارد خشمگین می‌کند، به فکر فرو می‌برد و میان کارگران باعث شکل گرفتن بحث می‌شود.

 

جلوه‌هایی از روز کارگر در ایران
در زمستان 1300 با پیوستن اتحادیه‏های کارگری تهران و شهرستان‏ها، نخستین اتحادیه‏ کارگری سراسر کشور تأسیس شد. این اتحادیه‏ی سراسری جدید «شورای مرکزی اتحادیه‏های حرفه‏ای کارگران ایران» نام گرفت. تا هنگام برقراری شوار جشن روز کارگر مجدانه برگزار می‌شد. شواهد نشان می‏دهد که در سال 1302 دیگر شورای مرکزی اتحادیه‏های کارگری ایران با ترکیب آغازینِ خود موجودیت نداشته است، ولی تا سال 1307 یا 1308 برخی از نمایندگان اتحادیه‏ها به ویژه اتحادیه‏های چاپ، کفاشان و بناها تا حدودی پیوند میان خود را حفظ کرده بودند. در این موقع نیز چاپ‏چیان فعال‏تر بودند و به ابتکار آن‏ها تا سال 1304 مراسم بزرگداشت اول ماه مه به‏طور علنی برپا می‏شد.از سال 1304 که پهلوی به شاهی رسید، جشن کارگران نوعی جنایت به‏شمار می‏آمد و اداره‏ی نظمیه برای جلوگیری از آن سخت‏گیری و پافشاری می‏نمود. با این وجود در سال‏های 1306-1305 مراسم اول ماه مه برگزار شد. یک روز پس از مراسم 1306 عده‏ای از کارگران دستگیر می‏شوند. نیروهای نظمیه به چاپخانه‏ها می‏آیند و اعلامیه‏هایی پیدا می‏کنند. از این‏رو چند نفر از نمایندگان کارگران از جمله باقر نوایی، محمد پروانه، مهدی کی‏مرام، حسن بهرام‏قلی، سلمان قالب‏تراش، حسین سیاسی، علی آقای کاوه، علی‏اصغر کاوه، زرونی، اورهان، ماطاوس و عده‏ای دیگر را بازداشت می‏کنند. شکرالله مانی تعریف می‏کند که آخرین مراسمی که به مناسبت اول ماه مه در تهران برگزار شد، در سال 1308 بوده است. مراسم در باغ معینه نزدیک امامیه گشایش می‏یابد و در آن جعفر اردوخانی سخنرانی می‏کند. مراسم پنهانی برگزار می‏شود. اما روز بعد مأمورین حکومت از آن آگاه می‏شوند و بار دیگر پنجاه نفر از فعالین کارگری را دستگیر می‏کنند. از این پس فعالین شناخته شده‏ی اتحادیه‏ای تحت مراقبت‏های شدید پلیسی قرار می‏گیرند. به نحوی که از دیدار آن‏ها حتی در کافه یا قهوه‏خانه نیز جلوگیری می‏شود.

این وضعیت را قیاس کنیم با دستگیری‌های امروز و نشانه‌های هراسی که در دل حاکمیت جمهوری اسلامی افتاده است. جمهوری اسلامی حق دارد بترسد. خیلی دور نرویم. در تاریخ 11 اردیبهشت 1381 در جریان تدارک مراسمی برای روز جهانی کارگر از سوی عده‏ای از فعالان کارگری در تهران، صدها تن در قالب قطعنامه‏ای اعلام می‏دارند که «خواهان رفعِ ممنوعیت از فعالیت سندیکاهایی که سابقه‏ی روشن و درخشان چندین ساله از مبارزاتت صنفی و دفاع از حقوق کارگران را داشته و به صورت غیرقانونی از فعالیت منع گردیده‏اند» هستند. به این ترتیب «هیأت‏های مؤسس انجمن‏ها و سندیکاهای کارگری» پایه گذاری شدند. پس از این اعضای هیأت مؤسس کوشیدند با انتشار نامه‏ای سرگشاده به تاریخ 22/3/1382 خطاب به وزیر کارِ وقت (صفدر حسینی) بر ضرورت به رسمیت شناختن سندیکاهای کارگری مبتنی بر التزام کلیه‏ی دولت‏ها به دو مقاوله‏نامه‏ی 87 و 98 سازمان جهانی کار (در ارتباط با آزادی تشکل‏های کارگری) هرچه بیشتر زمینه‏های قانونی فعالیت سندیکاهای کارگری را فراهم کنند. در این بین «حزب اسلامی کار» و «خانه‏ی کارگر» به مخالفت‏های جدی با باز شدن امکان فعالیت برای «هیأت مؤسس» و سندیکاهای کارگری پرداختند و سعی کردند به کارشکنی‏ و اتهام‏زنی نسبت به ایشان در مطبوعاتِ خویش بپردازند. با این وجود اما هیأت بازگشایی متکی به محدود امکاناتی که در اختیار داشت اقدام به برگزاری کلاس‏های متعدد آموزشی برای کارگران می‏کرد و از خلال همین آموزش‏ها هسته‏های اولیه‏ی بازگشایی سندیکاهای قدیمی‏ای چون «شرکت واحد اتوبوس‏رانی تهران و حومه»، «کارگران نقاش ساختمانی»، «فلزکار و مکانیک»، «کارگران خیاط» و «کفاشان تهران» شکل گرفتند.

باری جمهوری اسلامی هنوز خاطره‌ی دردناک روز کارگر سال ۱۳۵۸ را فراموش نکرده است. اولین روز کارگر پس از سرنگونی سلطنت پهلوی به صف‌آرایی سوسیالیست‌ها در یک سو و هواداران جمهوری اسلامی در سوی دیگر بدل شد. تظاهراتی که نشان می‌داد در یک فضای آزاد و در جوی انقلابی نیروهای چپ چه توانی برای سازماندهی دارند.

روز کارگر همواره حکم راهکاری سوسیالیستی را برای شکستن هژمونی راست داشته است. در موسم فرارسیدن این روز سلطنت‌طلب‌ها و دیگر انواع نیروهای راست با تمام شمایل اپوزیسیونی خویش نمی‌توانند جلوی خود را در ابراز علاقه به سیاست‌های خصوصی‌سازی پنهان کنند. سیاست‌هایی که نام دیگری برای غارت کارگران و انجماد دستمزدهاست. روز کارگر ماهیت هر شکلی از سرمایه‌پرستان را از جمهوری اسلامی تا سلطنت‌طلب، از اصلاح‌طلب تا اصولگرا را برملا می‌کند و چشم‌انداز رهایی را به روی کارگران و مدافعان ایشان می‌گشاید.

 


 

 

دسته : اجتماعي

برچسب : ,

مقالات هیات تحریریه راهکار سوسیالیستی























آرشیو کلیپ و ویدئو راهکار سوسیالیستی

html> Ny sida 1