ما گروهی از سوسیالیست‌های ایران، باورمند به دگرگونی‌های بنیادین اجتماعی_اقتصادی برآنیم با ارایه بدیل سوسیالیستی برخاسته از گویه‌ی جمعی پویا، خلاق و بهم پیوسته و با درس آموزی از تجارب انقلابی تاریخ بشری در جهان و تاریخ معاصر جامعه ایرانی، راه حل های اساسی را از دل واقعیت‌ها، تعارضات و تضادهای طبقاتی موجود، کشف، ارائه و به کار بندیم.



“بیاد خاورانی ها”، شعر از حسین اکبری

جان جهان من بیا
رخصت دیگری مراست
رقص میانه ای دگر
گرچه مراست آرزو
لیک چو نیک بنگری
بی‌تو به‌سر نمی‌شود

 


 

بیاد خاورانی ها

این سحر دمیده را
روشنی سپیده را
بی تو به سر نمی‌شود

این غزل و قصیده را
شادي نو رسیده را
بی تو به سر نمی‌شود

این‌که شب سیه برفت
این غم نیم سوده را
تا به تمام ‌گم شود
بی تو به سر نمی‌شود

بغض بمانده درگلو
جان‌ ستانده شده را
خفته به خاک خاوران
بوسه زدن به هر بهار
بی تو به سر نمی‌شود

جسم تکیده، از غمت
اشک بریخت از دو چشم
جمله به سر شود، ولی
شوق وصال عشق را
بی‌تو به‌سر نمی‌شود

جان جهان من بیا
رخصت دیگری مراست
رقص میانه ای دگر
گرچه مراست آرزو
لیک چو نیک بنگری
بی‌تو به‌سر نمی‌شود

غم برود، چو دست تو
چفت شود به دست من
دست جهان یکی شود
بی همگان به‌سر نشد
با همگان چو افتدم
باز هوای تو مراست
بی تو به‌سر نمی‌شود

“حسین اکبری”
یکم مرداد ۱۴۰۱

—————————–

منبع: وبلاگ کار در ایران


 

 

دسته : اجتماعي, فرهنگی

برچسب :

مقالات هیات تحریریه راهکار سوسیالیستی





























آرشیو کلیپ و ویدئو راهکار سوسیالیستی

html> Ny sida 1