طبقه یک مفهوم کلیدی برای مارکسیسم است. این کلمه در ارتباط با تفاوتها و چینه بندی های مختلف بکار میرود. از نظر اجتماعی-سیاسی-اقتصادی، این یک روشی برای طبقهبندی گروههای اجتماعی است در ارتباط با ثروت، وضعیت، تحصیلات، شغل و فرهنگ، که اغلب به نحوی کلی و کمی دستهبندی میشوند. برای مارکسیسم، این یک مفهوم دقیقتر است و یکی از مفاهیم اصلی تجزیه و تحلیل کل جامعه است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
در خبرها آمد که روز یکشنبه دوازدهم شهریور 1402 و بدستور فرزادی رئیس زندان اوین ماموران این زندان به بند هشت اوین وحشیانه هجوم برده و 9 زندانی سیاسی بنام های سعید ماسوری، افشین بایمانی، حمزه سواری، حسین گچلو، مسعودرضا ابراهیمی نژاد، لقمان امین پور، سامان یاسین (صیدی)، محمد شافعی و مطلب احمدیان مورد ضرب و شتم قرار داده و با دستبند و پابند به نقطه نامعلومی منتقل کرده اند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
دغدغه ها می گویند که سیاست را تعریفی دیگر بایسته است: اگر انتقاد نظر پوزیتویستها به این نتیجه برسد که می رسد که کار دولت در اجرای تصمیم جمهور مردم خلاصه می شود، دولت سازماندهی رشد و سیاست اداره و مهندسی روزانه امور یک جامعه و نیز تدارک آینده آن، بنا بر آلترناتیوی می شود که بیان آزادی است. پس دولت سازمان و اداره قانون مداری است که تصمیم نمی گیرد بلکه تصمیم مردم را اجرا می کند. در بکار بردن زور تقدم نمی جوید. کارش زور و قهر زدائی می شود. تا می تواند، پیشگیری می کند و جز به وقتی که بی اثر کردن زوری اقتضاء کند، به قوه قهریه متوسل نمی شود.

ادامه مطلب را بخوانيد »
حقیقت این است که تجربه سرکوب دانشگاهها در اوان انقلاب برای آنها تجربه موفقی بود. تکرار این اقدامات ضد علمی و ضد انسانی بهمین دلیل در برنامه روز آنها قرار گرفته است. سوال این است که آیا شرایط امروزه حاکم بر ایران با توجه به خودویژگی های آن برای نسل جوان و آگاه همان اوضاع و شرایط دهه شصت است؟

ادامه مطلب را بخوانيد »
امروزه، در سطح جهانی، ما شاهد برآمدنِ جنبشهای نوین اجتماعی با خصلت ضدسیستمی میباشیم. ویژگیهایی مشترک آنها را از جنبشهای اجتماعی کلاسیک متمایز میسازند. از آن جمله است نامتجانسیِ اجتماعی و طبقاتی؛ گوناگونی و گاه ناهمسوییِ خواستها؛ خودجوشی و گرایش نیرومند این جنبشها به خودگردانی؛ خودمختاری و استقلال نسبت به دولت، قدرتها و احزاب؛ رادیکالیسم و به طور عمده خشونتپرهیزیِ آنها؛ وجود تضادها و اختلافهای درونی؛ ناپایداری و سرانجام دشواری تشکلیابی. ویژگیهای فوق این جنبشها را با بغرنجهایی روبهرو میسازند که در این نوشتار مورد تأمل قرار میدهیم.

ادامه مطلب را بخوانيد »
این یادداشت کوتاه نقدی دلسوزانه و همدلانه با شورای هماهنگیای است که سابقه فعالیتی آن و تلاشهایش در جهت احقاق حقوق از دست رفته معلمان و فرهنگیان نیازی به توضیح ما ندارد. هدف ما صرفا نقدی است که بتواند نقش تلنگری را به منظور جلوگیری از برخی اشتباهات مقطعی ایفا کند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
در بخش اول این مقاله در مورد رابطهی طبقهی حاکم، دولت و طبقه تحت حاکمیت، به مسئله نقش ایدئولوژی پرداخته نشد و لازم است ابتدا در این قسمت بر آن کمی تامل نمود. پس از آن نوشته حاضر به بررسی چند گفتمان مهم در تاریخ معاصر ایران با توجه به آنچه که تاکنون گفته شده است، میپردازد.

ادامه مطلب را بخوانيد »
مقاله «راز بقا» در دو بخش تنظیم شده است: بخش اول تلاش دارد تا به بررسی نظرات متفکران بزرگ سده پیش در پاسخ به پرسش: چرا با وجود ظلم و استثمار شدید فرودستان توسط طبقه حاکم، طبقات تحت سلطه موفق به سرنگونی طبقه حاکم نمیشوند؟ چرا شورش نمیکنند و یا چرا بر خلاف منافع خود به احزاب دست راستی رای میدهند؟ بپردازد. در این بخش تاملی به مشکلات برخی از این نظرات که همگی در میان چپگرایان ایرانی طرفداران فراوانی دارند، میشود. بخش دوم مقاله به بررسی چگونگی فرایندهای بازتولید سلطه طبقه حاکم و عناصری که در بازتولید موثر هستند، یعنی طبقه حاکم، طبقات تحت حاکمیت ، دولت به مثابه نهادی که در پروسههای اجتماعی مداخله فعال دارد و ساختارها و فرایندهایی که ضامن صدارت طبقه حاکم هستند پرداخته میشود. در این بخش توجه ویژهای به رابطه طبقه حاکم، دولت و طبقات تحت حاکمیت و نقش دولت به عنوان حامی و نماینده کل طبقه حاکم از یک طرف و از طرف دیگر، نقش ان به عنوان میانجی طبقه حاکم و طبقات تحت حاکمیت میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
خیزش انقلابی زن زندگی آزادی، با ویژگیهای یگانه و متمایز نسبت به جنبشهای پیش از خود، درسهای اساسی و مهمی بر جای گذاشت. از این پس، هر تحلیل، منشور، پلاتفرم، آلترناتیو یا راهکار سیاسی و اجتماعی در راستای گذر از جمهوری اسلامی ایران، نمیتواند از ارزشها و درسهای این خیزش تأثیرِ عمده نپذیرد. در جریان و در پیِ این خیزش، منشورهایی، در تبیین آلترناتیوهای گوناگون، کمابیش شتابزده و گاه فرصتطلبانه، از سوی روندهای مختلف اپوزیسیونِ ایران، به طور عمده در خارج از کشور، انتشار یافتند. در توضیح و تبلیغ آنها، کنفرانسها و همایشها با شرکت کنشگران سیاسیِ متشکل یا منفرد برگزار شدند. موضوع این نوشتار، بررسی و نقد آلترناتیوها و منشورهای ارائه شده از سوی گروههای مختلف اپوزیسیون ایران در پرتوِ درسهای خیزش 1401 است. اما پیش از پرداختن به آن، سه درس عمدهی این جنبش را از دیدگاه خود توضیح میدهیم.

ادامه مطلب را بخوانيد »
مرتضوی زنجانی دهان را حداکثری باز کرد اما صدایی افشاگرانه که به استنادی کردن این تاریخچه خونین یاری کند, در نیامد. چند سال در مقام ریاست یکی از مخوفترین زندانهای کشور و خونین ترین سالهای آن دوران بود اما جمعیت را در حسرت ارائه یک آمار ساده از زندانیان, اعدامها و دلایل پشت پرده انتقال زندانیان گذاشت. اما اطلاعاتی را که بزبان می آورد کدام بودند؟

ادامه مطلب را بخوانيد »
در مقاله نه به اختلافات محافظهکاران مذهبی مسیحی بلکه نقاط مشترک محافظهکاران مسیحی و محافظهکاران شیعی ایرانی در مخالفت با جنبش زنان پرداخته شده است. در مقاله مقایسهای بین سیاستهای محافظهکاران کشورهای ایالات متحده، سوئد، نیکاراگوئه و ایرانی صورت میگیرد و برابریطلبی زنان و مردان در میان نیروهای مذهبی که خواهان مداخله دین در سیاست -حتی به شکل بسیار ناچیز هستند- را مورد شک قرار میدهد. مقاله نگاهی به تجربیات منفی نیروهای چپ در همکاری با کلیسا در نیکاراگوئه دارد. در واقع مسئله مرکزی مقاله پاسخ به این پرسش است: ایا میتوان محافظهکار بود و همه ارمانهای اصلی جنبش زن-زندگی-آزادی را در اغوش کشید؟ از نظر مقاله هدف اصلی و اولیه نهاد روحانیت و کلیسا دفاع از نهاد روحانیت/کلیسا برای حفظ صیانت دین اسلام یا مسیحیت در جامعه است. هدف دوم انها حفظ نفوذ خود در حوزه مسائل اخلاقی و خانوادگی، و مسائل مرگ و زندگی است. در این میان بخشی از نیروهای مذهبی مسلمان و مسیحی هدف سومی هم دارند که تاکید بر صلح اجتماعی و عدالت در جامعه میباشد اما مشکل اصلی این است که همه این اهداف را نمیتوان به طور همزمان به اجرا گذاشت….
من در دو مقاله مستقل دیگر، قبل از مقاله یاد شده، به تاریخ حجاب در ایران و منطقه، و چگونگی راه یافتن ان به اسلام و نیز رابطه نواندیشان دینی و مسئله زنان پرداخته بودم و این مقاله سعی دارد نگاهی به خارج از ایران داشته باشد. نیروهای مذهبی سیاسی میتوانند تحت شرایطی در مورد حجاب یا سقط جنین عقبنشینی کنند اما به خاطر دو هدف اولیه یاد شده بنا بر شرایط سیاسی آماده بازگشت به سیاستهای سخت خویش در مورد مسائل اخلاقی و خانوادگی که همیشه زنان را قبل از هر کس دیگری مورد هدف قرار میدهد، میباشند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در حیات 44 ساله جمهوری اسلامی ایران، خیزش معروف به زن زندگی آزادی رخداد سیاسی- اجتماعیِ بزرگ و بیسابقهای بود. سه ویژگیِ و سه درسِ اصلیِ آن را از دید خود بیان میکنیم.

ادامه مطلب را بخوانيد »
قطعا این اعترافات دیرهنگام او انگیزه ها و اهدافی داشته است و او خود را در جایگاه قربانی این جنایات شوم معرفی میکند. ساده لوحی است که شنونده باور کند که او سالها در مقام ریاست دو کشتارگاه زندانیان سیاسی مثل اوین و گوهردشت در اتاقش نشسته باشد و از اتفاقات و وقایع دهشتناک در شکنجه گاههای آنها بی خبر باشد و آنهمه جنایات و کشتار در طی این سالها! بهر رو مرتضوی زنجانی نیز یکی دیگر از جعبه های سیاه اسرار بخشا نهفته جنایتکاران و تبهکاران حاکم است و میتوان از او هنوز بسیار شنید.

ادامه مطلب را بخوانيد »
عنوان مقاله برگرفته از یکی از نوشتههای گی دوبور است و به بررسی رابطه بین سلبریتیها و سیاست در سه قسمت میپردازد. اول، کسانی که فکر میکنند از طریق نیکوکاری یا ایثار موثر میتوان بدون تغییرات ساختاری با حفظ نظام سرمایهداری مشکلاتی را که به سختی با این نظام گره خورده است را حل نمود. در این راستا ضمن بررسی کوتاهی از نظرات پیتر سینگر، به علل و تاریخچه گسترش فعالیت حضور سلبریتیها در امور حقوق بشر و اختلافات سیاسی پرداخته میشود. قسمت دوم نگاهی دارد به سلبریتیهای اینترنتی در ایران و میزان استفاده از موضوعات سیاسی در دو پلتفرم اینستاگرام و توییتر. همچنین بررسی کوتاهی از میزان استفاده از توییتر در ایران میشود. در بخش سوم به سلبریتیهایی که به سیاست روی میآورند و سیاستمدارانی که خود سلبریتی هستند و یا از سلبریتیها برای افزایش محبوبیت خود استفاده میکنند پرداخته میشود. همچنین در مورد سلبریتیهایی تامل میشود که همیشه دغدغه سیاست داشتهاند و نه هنر. در نهایت به این موضوع توجه میشود که چرا ایرانیان خارج از کشور در اثر ناتوانی و درماندگی خود در برانداختن نظام جمهوری اسلامی به فلسفه «باید کاری کرد» تحت هر شرایطی و به قیمتی متوسل شدهاند، چیزی که بخش اول و سوم را به هم پیوند میزند. در نهایت ضمن تاکید بر قضاوت گی دوبور در مورد وظیفه ایدیولوژیک سلبریتیها، به نمونههای استثنا در این عرصه و شهامت برخی از سلبریتیها در استفاده از محبوبیت خود برای طرح مسائلی در خلاف جریان اب حرکت کرده و میکنند و بهایی که باید بابت مواضع خود بپردازند، اشاره میشود. در طول مقاله از بررسی رابطه نویسندگان و سیاست، به جز مورد جی کی رولینگ، پرهیز شده است زیرا در نیم قرن گذشته نویسندگان موجودات جالبی برای زیر ذرهبین قرار گرفتن تلقی نمیشوند مگر در موارد بسیار استثنایی مانند رولینگ. ضمن ان که رابطه نویسندگی، البته در حد بالا و نه خاطرات نوشتن، و سیاست معمولاً یک رابطه پذیرفته شده است. کافیست به چرچیل به عنوان یکی از معروفترین سیاستمداران جهان که هفتاد سال پیش جایزه نوبل در ادبیات را گرفت اشاره کرد.
مقاله ضمن ان که بر کوششهای سلبریتیها در عرصه سیاست، هنگامی که مشارکت در امور سیاسی هزینه دارد ارج میگذارد اما منتقد غلو در مورد اهمیت سلبریتیها در عرصه سیاست و نیز عدم درک این موضوع است که محبوبیت در یک عرصه به خودی خود موجب محبوبیت در عرصه سیاست نمیشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بیگمان اول ماه مه روز جهانی کارگر امسال در ایران، به دلایل مختلفی بسیار متفاوتتر از سالهای قبل برگزار خواهد شد. اولا، در حال حاضر جامعه ایران یک تجربه انقلاب «زن، زندگی، آزادی» را از سر میگذراند. انقلابی که تا اینجا نیز جمهوری اسلامی را در تنگنا قرار داده و پایههای سیاسی حاکمیت، ایدئولوژی و مردسالاری آن را بهشدت تکان داده و در سطح جهانی نیز منزوی کرده است. انقلابی که در هفت ماه گذشته، قربانیان زیادی داده و شکاف عمیقی بین دولت–ملت بهوجود آورده است. دوما، گرانی و تورم کمرشکن شده و اکثریت خانوادههای ایران به ویژه مزدبگیران و بیکاران و محرومان، حتی قادر نیستند نیازهای اولیه زندگیشان را تامین کنند. سوما، کارگران و مدافعان جنبش کارگری ایران امسال در حالی به استقبال روز جهانی خود میروند که کارگران مهمترین بخش صنعتی ایران، یعنی صنایع نفت در اعتراض و اعتصاب بهسر میبرند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
اسلام و بویژه اسلام سیاسی به عنوان پایهی اصلی روامندی رژیم دچار بحران عمیقی است و جامعهی ایران پس از فتح چند سنگر در طی جنبش «زن، زندگی، آزادی» بویژه در حوزهی رابطهی جنسیت و تعمیق بحران روامداری، صرفنظر از خواستهای دیگر، حداقل در آستانهی تعیین تکلیف با یک خواست تاریخی، جدائی دین از سیاست، قرار دارد. پرسش در مورد کارکرد دین و روحانیت در حوزهی سیاست هستهی اصلی بحران روامندی در ایران را تشکیل میدهد.

ادامه مطلب را بخوانيد »
آیا این یک پدیده اتفاقی است که چهرههایی مانند دونالد ترامپ در آمریکا، نارندرا مودی در هند، رودریگو دوترته در فیلیپین، و ژایر بولسونارو از برزیل از رسانههای اجتماعی برای رساندن پیامهای خود به مردم و دور زدن رسانههای قدیمی استفاده کردند. مسلما عامل پیروزی آنها قبل از هر چیز وجود مشکلات فراوان، فساد گسترده و بحرانهای حلنشدنی در این کشورها بود، اما رسانههای اجتماعی نیز در پیروزی آنها نقش قابل توجهی را بازی کردند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
بی شک خاستگاه مذهبی ارتجاعی این اقدامات تنها میتواند به خود و حواشی حکومتیان مرتبط باشد و این اقدامات سازماندهی شده و گسترده تنها میتوانست و میتواند تحت پوشش و چتر حمایتی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی و با اطلاع شخص علی خامنه ای واقع شده و تداوم یابد.

ادامه مطلب را بخوانيد »
دنیای این نسل تعاریف خاص خود را داشته و آنها اذهان پیچیده خود را دارند. حتی بازجوهای جنایتکارشان در بازداشتگاهها اعلام کرده اند که ما این جوانان و نوجوانان را نمی فهمیم. قطعا رضا پهلوی حتی با ثروت افسانه ای غارت کرده خود و خانواده اش از کشورمان نمیتواند بر امواج نیازها و مطالبات این نسل آگاه, باهوش و مبتکر سوار شده و تاب بیاورد.

ادامه مطلب را بخوانيد »
پیش از آغاز قیام ژینا و خیزش تودهای علیه جمهوری اسلامی، تجارب اندوخته شدهی سیاسی معترضین، بهویژه پس از آبان ۹۸، این مساله را به خوبی روشن ساخته بود که وجودِ کمیتههای انقلابی و تشکیل گروههای مقاومت مردمی ضرورتی غیرقابل انکار در جهت استمرار مبارزه علیه حکومت است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
هنر و ادبیات مبارز هرگز در برابر تهاجمات پاسداران نظم مسلط سر خم نخواهد کرد، هنر و ادبیات مبارز کنشی است بر اساس اندیشه آزادیبخش که در حوزه فرهنگ مسلط و کارگزاران و مدافعان آن قابل تعریف نیست چراکه مبارزه و کنشگری در ذات هنر مقاومت است، برخلاف هنر مسلط که سکوت و سازش پذیری در ذات اش عرض اندام می کند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
بیان نظر قطعی نسبت به رخداد در هنگامهی شدنش، چون جنبشی که از شهریورماه 1401 در ایران آغاز شده است، کاری بس شتابزده و نابخردانه است. به قول هگل، جغد مینِروا، این نماد الههی خرد و حکمت نزد رومیان، با غروب آفتاب است که بالهای خود را برای پرواز میگستراند. معنای تمثیل این است که فلسفه تنها در تاریکیِ شبانگاه یعنی پس از وقوع رخداد است که میتواند دست به بررسی، نقد و بازبینیِ آن زند. اکنون اما، با گذشت بیش از صد روز از آغاز خیزش معروف به زن زتدگی آزادی در ایران، زمان آن فرارسیده است که بتوانیم، با پذیرفتن همهی مخاطرات ناشی از مشروط بودنِ هر گونه داوری، نکاتی را در بارهی این مهمترین خیزش بزرگ اجتماعیِ ایران در چهل سال گذشته در میان گذاریم.

ادامه مطلب را بخوانيد »
احزاب و شخصیتهای مهم سیاسی میتوانند بی توجه به نظر دیگران، و بدون اما و اگر، آیندهای را برای مردم ایران ترسیم کنند که در آن اعدام جایی ندارد. نمیتوان و نباید چنین عهدی را منوط به نظر مردم در آینده، مثلا در طی یک رفراندوم، نمود. این بخشی از برنامه این گروهها در فردای جمهوری اسلامی است. طبعا گروههایی که امروز با یکدیگر همکاری دارند میتوانند در بیانیههای مشترکی بدون آسمان و ریسمان بافتن و به طور مشخص مواضع خود را اعلام کنند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
امروز برای برخی این پرسش مطرح شده است که چرا رهبران اصلاحات از همان روز اول از جنبش کنونی حمایت نکردند؟ مگر نه آنکه زنان و جنبش زنان از همان ابتدای شکلگیری اصلاحات از طرفداران پروپاقرص آن جنبش بودند؟ مگر ندا آقاسلطان معروفترین قربانی جنبش سبز محسوب نمیشد. پس چرا تعلل؟ گاه سکوت و گاه دفاع نیمبند؟ از سوی دیگر این پرسش نیز مطرح است، آیا همه کسانی که از جنبش «زن، زندگی، آزادی» حمایت میکنند طرفدار برابری زنان و مردان هستند؟ یا طرفدار آزادی هستند؟ جمهوری اسلامی بنا بر ماهیت خود دشمنان بسیار رنگارنگی را نه فقط در داخل بلکه خارج نیز در کنار هم قرار داده است. این نوشته درنگی دارد بر مسئله زن و یا دقیقتر برابری زنان و مردان در آثار اصلاحگران متاخر دینی در ایران.

ادامه مطلب را بخوانيد »
در واقع بایستی گفت که از دوران افشاگری میتوان به حوزه اقدام عملی و مستقیم علیه این نهادهای ضد بشری رژیم گذر کرد و هم اکنون نیز موجی جدید از این اقدامات را شاهد هستیم. تغییر مکان آکسیونها از میدانهای نمایشی که تا دیروز خوب و ضروری و افشاگر بوده اند اما بمرور در برابر سفارتخانه و کنسولگری ها, مراکز ضد فرهنگی آنان و مراکز کسب و کار آنها و حتی درب منزل مزدوران خارج کشوری رژیم را شاهد هستیم.

ادامه مطلب را بخوانيد »
جنبش انقلابی امروز هر چه بیشتر بر توان و پتانسیل اقدامات خود پی برده و با روحیه تر و پرخروش تر فراخوان سه روزه اش را آغاز خواهد کرد. همه شواهد نشان میدهد که شعار چه با حجاب, چه بی حجاب, پیش بسوی انقلاب براه خود ادامه میدهد و به گفته های فریبنده حکومتیان بسنده نخواهد کرد زیرا تجربه نشان داده است که تغییرات در بنیانهای ایدئولوژیک آنها مرگ محتوم اسلام سیاسی را بدنبال خواهد داشت.

ادامه مطلب را بخوانيد »
آن چه امروز می تواند امید بخش باشد برافراشتن پرچمی به نشانه اتحادی حول اشتراکات سیاسی نظیر یک جمهوری سکولار متضمن حقوق و آزادی های اساسی فردی، اجتماعی، سیاسی، مدنی و خواستهای ملل و طبقه کارگر و زحمتکشان باشد. هر روز که می گذرد دیر می شود و دیر و دیرتر.

ادامه مطلب را بخوانيد »
معضل حکومت آن است که فکر میکند هر عقبنشینی در این عرصه، آن را در سراشیب سقوط حتمی قرار میدهد، این اگر چه در ظاهر یک جنگ نمادین است، اما جنگی است که بسیاری از نیروها در دو طرف سنگربندی کردهاند. اما برخی از طرفداران جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیدهاند که جلو شکست را از هر کجا که بگیرند، یک پیروزی است. مسئله دیگر آن است که چه موضوعی را باید جایگزین مسئله حجاب کرد که هم به راحتی نیروهای باقیمانده خود را بسیج میکند، هر چند کمتر و کمتر، و هم قدرت حکومت را نشان دهد؟ این یکی دیگر از معضلات است. در هر حال رهبران اصلی جمهوری اسلامی مایلند صفحه گرامافون قدیمی و خط خورده خود را مبتنی بر خانواده سنتی که حجاب در آن نقش مهمی بازی میکند، مبارزه ضدامپریالیستی و ناسیونالیسم ایرانی مرتبا پخش کنند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
جنبش اجتماعی در ایران، در اعتراض به قتل انزجار برانگیز مهسا – ژینا امینی توسط گشت ارشاد جمهوری اسلامی، باری دیگر، اما به گونهای جدی، موجودیت این رژیم را، پس از چهار دهه دیکتاتوری و دینسالاری، سخت به زیر سؤال برده است. مسألهی چگونگی سرنگونیِ نظام و بدیلهای جانشینی، امروزه به چالش اصلی گروهها و کنشگران سیاسی، اجتماعی و مدنی تبدیل شده است. در زیر، من سعیمیکنم، به سهم خود و در 7 نکته اصلی، ملاحظاتی را دربارهی اوضاع کنونی ایران و طرح ایجابی در میان گذارم.

ادامه مطلب را بخوانيد »
از شکاف میان حکومتیان تا به امروز نمیتوان بوضوح سخن گفت. تداوم مبارزات خیابانی و همبستگی کارگران در امتداد اعتصابات سراسری آنها و بویژه صنعت نفت و پتروشیمی میتواند از سویی بنیه قیام با شکوه مردم کشورمان را افزایش دهد و از سوی دیگر شکافهای درون حکومتی را تعمیق کرده و شفافتر سازد. چنانچه شاهد این روند باشیم سپس و بر اساس تعاریف کلاسیک تاکنونی میتوان از شرایط عینی انقلاب اجتماعی در ایران سخن گفت. فراموش نکنیم که این موقعیت زمانی است که پائینی ها نخواهند و بالایی ها نتوانند. هنوز نمیتوان از شرط دوم با قطعیت سخن راند زیرا بخشی از نهادهای سرکوب جمهوری اسلامی هنوز بکار گرفته نشده اند و

ادامه مطلب را بخوانيد »