در این بحث، سه پرسش را مورد تأمل قرار میدهیم. پرسش اول این است که تغییرات بنیادین به چه معناست و به چه نوع تغییراتی بنیادین میگوئیم؟ پرسش دوم این است که جنبشهای نوین اجتماعی برای تغییرات بنیادین را به چه نوع جنبشهایی میگوئیم و این گونه جنبشها چه ویژگیهایی دارند. سرانجام پرسش سوم، که به بطور مشخص به موضوع اصلی ما در این جا میپردازد، این است که جنبشهای نوین اجتماعی برای تغییرات بنیادین امروزه با چه مسائل و مشکلات یا به بیانی دیگر با چه چالشها یا پروبلماتیکهایی روبهرو میباشند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
ادعای بچگانهای در نشریات مختلف در توجیه تصمیم ماکرون میتوان خواند: «انحلال پارلمان به منظور جلب نظر مردم و بدست آوردن مجدد اکثریت در پارلمان است.» این ادعا درحالی شده است که هر ابلهی میتوانست و میتواند فقط با توجه به نتایج انتخابات گذشته در فرانسه و پارلمان اروپا گرایش فاشیستی بالنده را تشخیص بدهد و صدای پای فاشیسم را بشوند، نیازی به رجوع به نظرسنجیها در مورد محبوبیت رئیس جمهور و حزبش نیز نبود و نیست تا بتوان ادعای مذکور را کودکانه ارزیابی کرد. لوپن در انتخابات رئیس جمهوری ۲۰۱۲ ۱۷.۹٪، ۲۰۱۷ ۳۳٪ و ۲۰۲۲ ۴۰٪ آراء را کسب کرده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
این نوشته تأملی کوتاه بر مشکلات تئوری اینترسکشنالیتی بهویژه در شکلی است که در جنبش «زن، زندگی، آزادی» مطرح شد. طرفداران این تئوری مدعی هستند که میتواند بهعنوان ابزاری مناسب برای تجزیه و تحلیل مشکلات اساسی ایران و تعیین استراتژیهای مناسب سیاسی به کار گرفته شود. آیا چنین ادعایی درست است؟ برای پاسخ به چنین پرسشی و پرسشهای مناسب دیگر در این زمینه نگاهی بر برخی از نظرات دوستان هوادار این نظریه و استدلالهای رایج در این حوزه انداخته شده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه که در مقابل جنبش سوسیالیستی قرار میگیرد تلاش جهت همکاری و ائتلاف با گروه های مترقی و دمکرات در جنبشهای کارگری و مردمی (از جمله در میان زنان، جوانان، دانشجویان، بازنشستگان، فرهنگیان، کارمندان، ملیتها و مدفعان محیط زیست) است که در عین فاصله گیری از مدافعان سلطنت و اسلام گرایان بنیادگرا و در عین حال مخالفت با جریانات موافق با دخالت از سوی قدرتهای خارجی و امپریالیستی؛ به شکل گیری یک اپوزیسیون وسیع و منسجم مردمی منجر گردد
ادامه مطلب را بخوانيد »
در ادامهی بخش نخست مقاله، در این بخش از نوشته ابتدا مسئلهی ملی از دیدگاه مارکس و انگلس بررسی و سپس تأمل کوتاهی به برخورد برخی از دوستان با مسئلهی ملی میشود.
با آنکه مارکس و انگلس تئوری منسجمی در مورد ملت و ناسیونالیسم نداشتند اما چند اصل مهم را همیشه در حمایت و یا عدم حمایت از یک جنبش ملی در نظر میگرفتند: آیا جنبش موردنظر مترقی بود؟ آیا به مبارزهی کارگران در سطح جهانی کمک میکرد؟ ضمناً آنها بهطور عمومی طرفدار ایجاد کشورهای کوچک نبوده و از دموکراسی و انترناسیونالیسم حمایت میکردند، اما این به معنی آن نبود که آنها مخالف پشتیبانی از جنبشهای ملی ملیتهای کوچک بودند.
فرنان لژه، رژهی بزرگ، کار روی موزاییک (1958)
ادامه مطلب را بخوانيد »
آنتونیو نگری خلقکنندهی مفاهیمی نو بود، چون امپراطوری، بیشماران، قدرت مؤسسان… در سیاست، فلسفه، اقتصاد، تئوری و عمل مبارزاتی. او یک نظریهپرداز عمده در نقد و نفیِ مارکسیسم اُرتُدُکس، سوسیالیسم دولتی، سوسیالدموکراسی و چپ سنتی بود. نگری، با نگارش مارکس پس از مارکس، دست به امروزی کردن مارکسیسم زد و با نشر نابهنجاری وحشی، اسپینوزایی پس از مارکس تبیین کرد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
این مقاله قسمت اول نقدی بر مقدمهی ترجمهی فارسی کتاب «فریدریش انگلس و مسئلهى مردمان تاریخی» است که در آن به بررسی انتقادات اسدپور از نظرات هگل، مارکس و انگلس در مورد انقلاب هائیتی میپردازد. در این بخش، هگل، مارکس و انگلس بهطور عمده بهخاطر آنچه نگفته و یا نکردهاند مورد انتقاد و محاکمه قرار گرفتهاند و این برخلاف رسم مرسوم در «دادگاه» است که فرد خاطی برای آنچه که انجام داده مورد مؤاخذه قرار میگیرد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
مقوله «دموکراسی»، از دیرباز در تاریخ، در قلمرو فلسفه سیاسی و عمل اجتماعی، مورد تأمل متفکران و کنشگران قرار گرفته است. این پدیدار امروزه به شدت با بحران و آسیبپذیری رو به رو شده است. یکی از وظایف اصلی مبارزان رهاییخواه در چنین اوضاع و احوالی، در شرایط رشد و گسترش اقتدارگرایی، بنیادگراییِ دینی و به طور کلی دموکراسی ستیزی در سطح ملی و جهانی، ادامهی دفاع پیگیر از دموکراسی و دموکراسیخواهی است. مقابلهی بیامان با مخالفان و دشمنان دموکراسی در سطح بینالمللی و کشوری است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
پس از انتشار مقاله «مسئله فلسطین و چپ» برخی از دوستان به نوشته یادشده انتقاداتی وارد دانستند. [۱] یکی از انتقادات وارده در رابطه با مسئله تروریسم بود. از آنجا که مقاله مزبور هم اقدام حماس در حمله به افراد غیرنظامی اسرائیلی را محکوم و هم از تروریست قلمداد کردن حماس امتناع کرد، ایراداتی از دو جناح مختلف در چپ به آن شد. نقطه مرکزی مقاله حاضر، تشریح نقطهنظر این قلم در رابطه با مسئله تروریسم با توجه به دگرگونی درک غالب از مسئلهى خشونت سیاسی در طی نیم قرن گذشته و نیز تغییر مفهوم تروریسم از انقلاب فرانسه تا حملات یازده سپتامبر به مراکز تجاری و نظامی در ایالات متحده میباشد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
طبقه یک مفهوم کلیدی برای مارکسیسم است. این کلمه در ارتباط با تفاوتها و چینه بندی های مختلف بکار میرود. از نظر اجتماعی-سیاسی-اقتصادی، این یک روشی برای طبقهبندی گروههای اجتماعی است در ارتباط با ثروت، وضعیت، تحصیلات، شغل و فرهنگ، که اغلب به نحوی کلی و کمی دستهبندی میشوند. برای مارکسیسم، این یک مفهوم دقیقتر است و یکی از مفاهیم اصلی تجزیه و تحلیل کل جامعه است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در خبرها آمد که روز یکشنبه دوازدهم شهریور 1402 و بدستور فرزادی رئیس زندان اوین ماموران این زندان به بند هشت اوین وحشیانه هجوم برده و 9 زندانی سیاسی بنام های سعید ماسوری، افشین بایمانی، حمزه سواری، حسین گچلو، مسعودرضا ابراهیمی نژاد، لقمان امین پور، سامان یاسین (صیدی)، محمد شافعی و مطلب احمدیان مورد ضرب و شتم قرار داده و با دستبند و پابند به نقطه نامعلومی منتقل کرده اند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
دغدغه ها می گویند که سیاست را تعریفی دیگر بایسته است: اگر انتقاد نظر پوزیتویستها به این نتیجه برسد که می رسد که کار دولت در اجرای تصمیم جمهور مردم خلاصه می شود، دولت سازماندهی رشد و سیاست اداره و مهندسی روزانه امور یک جامعه و نیز تدارک آینده آن، بنا بر آلترناتیوی می شود که بیان آزادی است. پس دولت سازمان و اداره قانون مداری است که تصمیم نمی گیرد بلکه تصمیم مردم را اجرا می کند. در بکار بردن زور تقدم نمی جوید. کارش زور و قهر زدائی می شود. تا می تواند، پیشگیری می کند و جز به وقتی که بی اثر کردن زوری اقتضاء کند، به قوه قهریه متوسل نمی شود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
حقیقت این است که تجربه سرکوب دانشگاهها در اوان انقلاب برای آنها تجربه موفقی بود. تکرار این اقدامات ضد علمی و ضد انسانی بهمین دلیل در برنامه روز آنها قرار گرفته است. سوال این است که آیا شرایط امروزه حاکم بر ایران با توجه به خودویژگی های آن برای نسل جوان و آگاه همان اوضاع و شرایط دهه شصت است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
امروزه، در سطح جهانی، ما شاهد برآمدنِ جنبشهای نوین اجتماعی با خصلت ضدسیستمی میباشیم. ویژگیهایی مشترک آنها را از جنبشهای اجتماعی کلاسیک متمایز میسازند. از آن جمله است نامتجانسیِ اجتماعی و طبقاتی؛ گوناگونی و گاه ناهمسوییِ خواستها؛ خودجوشی و گرایش نیرومند این جنبشها به خودگردانی؛ خودمختاری و استقلال نسبت به دولت، قدرتها و احزاب؛ رادیکالیسم و به طور عمده خشونتپرهیزیِ آنها؛ وجود تضادها و اختلافهای درونی؛ ناپایداری و سرانجام دشواری تشکلیابی. ویژگیهای فوق این جنبشها را با بغرنجهایی روبهرو میسازند که در این نوشتار مورد تأمل قرار میدهیم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
این یادداشت کوتاه نقدی دلسوزانه و همدلانه با شورای هماهنگیای است که سابقه فعالیتی آن و تلاشهایش در جهت احقاق حقوق از دست رفته معلمان و فرهنگیان نیازی به توضیح ما ندارد. هدف ما صرفا نقدی است که بتواند نقش تلنگری را به منظور جلوگیری از برخی اشتباهات مقطعی ایفا کند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در بخش اول این مقاله در مورد رابطهی طبقهی حاکم، دولت و طبقه تحت حاکمیت، به مسئله نقش ایدئولوژی پرداخته نشد و لازم است ابتدا در این قسمت بر آن کمی تامل نمود. پس از آن نوشته حاضر به بررسی چند گفتمان مهم در تاریخ معاصر ایران با توجه به آنچه که تاکنون گفته شده است، میپردازد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
مقاله «راز بقا» در دو بخش تنظیم شده است: بخش اول تلاش دارد تا به بررسی نظرات متفکران بزرگ سده پیش در پاسخ به پرسش: چرا با وجود ظلم و استثمار شدید فرودستان توسط طبقه حاکم، طبقات تحت سلطه موفق به سرنگونی طبقه حاکم نمیشوند؟ چرا شورش نمیکنند و یا چرا بر خلاف منافع خود به احزاب دست راستی رای میدهند؟ بپردازد. در این بخش تاملی به مشکلات برخی از این نظرات که همگی در میان چپگرایان ایرانی طرفداران فراوانی دارند، میشود. بخش دوم مقاله به بررسی چگونگی فرایندهای بازتولید سلطه طبقه حاکم و عناصری که در بازتولید موثر هستند، یعنی طبقه حاکم، طبقات تحت حاکمیت ، دولت به مثابه نهادی که در پروسههای اجتماعی مداخله فعال دارد و ساختارها و فرایندهایی که ضامن صدارت طبقه حاکم هستند پرداخته میشود. در این بخش توجه ویژهای به رابطه طبقه حاکم، دولت و طبقات تحت حاکمیت و نقش دولت به عنوان حامی و نماینده کل طبقه حاکم از یک طرف و از طرف دیگر، نقش ان به عنوان میانجی طبقه حاکم و طبقات تحت حاکمیت میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
خیزش انقلابی زن زندگی آزادی، با ویژگیهای یگانه و متمایز نسبت به جنبشهای پیش از خود، درسهای اساسی و مهمی بر جای گذاشت. از این پس، هر تحلیل، منشور، پلاتفرم، آلترناتیو یا راهکار سیاسی و اجتماعی در راستای گذر از جمهوری اسلامی ایران، نمیتواند از ارزشها و درسهای این خیزش تأثیرِ عمده نپذیرد. در جریان و در پیِ این خیزش، منشورهایی، در تبیین آلترناتیوهای گوناگون، کمابیش شتابزده و گاه فرصتطلبانه، از سوی روندهای مختلف اپوزیسیونِ ایران، به طور عمده در خارج از کشور، انتشار یافتند. در توضیح و تبلیغ آنها، کنفرانسها و همایشها با شرکت کنشگران سیاسیِ متشکل یا منفرد برگزار شدند. موضوع این نوشتار، بررسی و نقد آلترناتیوها و منشورهای ارائه شده از سوی گروههای مختلف اپوزیسیون ایران در پرتوِ درسهای خیزش 1401 است. اما پیش از پرداختن به آن، سه درس عمدهی این جنبش را از دیدگاه خود توضیح میدهیم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
مرتضوی زنجانی دهان را حداکثری باز کرد اما صدایی افشاگرانه که به استنادی کردن این تاریخچه خونین یاری کند, در نیامد. چند سال در مقام ریاست یکی از مخوفترین زندانهای کشور و خونین ترین سالهای آن دوران بود اما جمعیت را در حسرت ارائه یک آمار ساده از زندانیان, اعدامها و دلایل پشت پرده انتقال زندانیان گذاشت. اما اطلاعاتی را که بزبان می آورد کدام بودند؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
در مقاله نه به اختلافات محافظهکاران مذهبی مسیحی بلکه نقاط مشترک محافظهکاران مسیحی و محافظهکاران شیعی ایرانی در مخالفت با جنبش زنان پرداخته شده است. در مقاله مقایسهای بین سیاستهای محافظهکاران کشورهای ایالات متحده، سوئد، نیکاراگوئه و ایرانی صورت میگیرد و برابریطلبی زنان و مردان در میان نیروهای مذهبی که خواهان مداخله دین در سیاست -حتی به شکل بسیار ناچیز هستند- را مورد شک قرار میدهد. مقاله نگاهی به تجربیات منفی نیروهای چپ در همکاری با کلیسا در نیکاراگوئه دارد. در واقع مسئله مرکزی مقاله پاسخ به این پرسش است: ایا میتوان محافظهکار بود و همه ارمانهای اصلی جنبش زن-زندگی-آزادی را در اغوش کشید؟ از نظر مقاله هدف اصلی و اولیه نهاد روحانیت و کلیسا دفاع از نهاد روحانیت/کلیسا برای حفظ صیانت دین اسلام یا مسیحیت در جامعه است. هدف دوم انها حفظ نفوذ خود در حوزه مسائل اخلاقی و خانوادگی، و مسائل مرگ و زندگی است. در این میان بخشی از نیروهای مذهبی مسلمان و مسیحی هدف سومی هم دارند که تاکید بر صلح اجتماعی و عدالت در جامعه میباشد اما مشکل اصلی این است که همه این اهداف را نمیتوان به طور همزمان به اجرا گذاشت….
من در دو مقاله مستقل دیگر، قبل از مقاله یاد شده، به تاریخ حجاب در ایران و منطقه، و چگونگی راه یافتن ان به اسلام و نیز رابطه نواندیشان دینی و مسئله زنان پرداخته بودم و این مقاله سعی دارد نگاهی به خارج از ایران داشته باشد. نیروهای مذهبی سیاسی میتوانند تحت شرایطی در مورد حجاب یا سقط جنین عقبنشینی کنند اما به خاطر دو هدف اولیه یاد شده بنا بر شرایط سیاسی آماده بازگشت به سیاستهای سخت خویش در مورد مسائل اخلاقی و خانوادگی که همیشه زنان را قبل از هر کس دیگری مورد هدف قرار میدهد، میباشند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در حیات 44 ساله جمهوری اسلامی ایران، خیزش معروف به زن زندگی آزادی رخداد سیاسی- اجتماعیِ بزرگ و بیسابقهای بود. سه ویژگیِ و سه درسِ اصلیِ آن را از دید خود بیان میکنیم.
ادامه مطلب را بخوانيد »
قطعا این اعترافات دیرهنگام او انگیزه ها و اهدافی داشته است و او خود را در جایگاه قربانی این جنایات شوم معرفی میکند. ساده لوحی است که شنونده باور کند که او سالها در مقام ریاست دو کشتارگاه زندانیان سیاسی مثل اوین و گوهردشت در اتاقش نشسته باشد و از اتفاقات و وقایع دهشتناک در شکنجه گاههای آنها بی خبر باشد و آنهمه جنایات و کشتار در طی این سالها! بهر رو مرتضوی زنجانی نیز یکی دیگر از جعبه های سیاه اسرار بخشا نهفته جنایتکاران و تبهکاران حاکم است و میتوان از او هنوز بسیار شنید.
ادامه مطلب را بخوانيد »
عنوان مقاله برگرفته از یکی از نوشتههای گی دوبور است و به بررسی رابطه بین سلبریتیها و سیاست در سه قسمت میپردازد. اول، کسانی که فکر میکنند از طریق نیکوکاری یا ایثار موثر میتوان بدون تغییرات ساختاری با حفظ نظام سرمایهداری مشکلاتی را که به سختی با این نظام گره خورده است را حل نمود. در این راستا ضمن بررسی کوتاهی از نظرات پیتر سینگر، به علل و تاریخچه گسترش فعالیت حضور سلبریتیها در امور حقوق بشر و اختلافات سیاسی پرداخته میشود. قسمت دوم نگاهی دارد به سلبریتیهای اینترنتی در ایران و میزان استفاده از موضوعات سیاسی در دو پلتفرم اینستاگرام و توییتر. همچنین بررسی کوتاهی از میزان استفاده از توییتر در ایران میشود. در بخش سوم به سلبریتیهایی که به سیاست روی میآورند و سیاستمدارانی که خود سلبریتی هستند و یا از سلبریتیها برای افزایش محبوبیت خود استفاده میکنند پرداخته میشود. همچنین در مورد سلبریتیهایی تامل میشود که همیشه دغدغه سیاست داشتهاند و نه هنر. در نهایت به این موضوع توجه میشود که چرا ایرانیان خارج از کشور در اثر ناتوانی و درماندگی خود در برانداختن نظام جمهوری اسلامی به فلسفه «باید کاری کرد» تحت هر شرایطی و به قیمتی متوسل شدهاند، چیزی که بخش اول و سوم را به هم پیوند میزند. در نهایت ضمن تاکید بر قضاوت گی دوبور در مورد وظیفه ایدیولوژیک سلبریتیها، به نمونههای استثنا در این عرصه و شهامت برخی از سلبریتیها در استفاده از محبوبیت خود برای طرح مسائلی در خلاف جریان اب حرکت کرده و میکنند و بهایی که باید بابت مواضع خود بپردازند، اشاره میشود. در طول مقاله از بررسی رابطه نویسندگان و سیاست، به جز مورد جی کی رولینگ، پرهیز شده است زیرا در نیم قرن گذشته نویسندگان موجودات جالبی برای زیر ذرهبین قرار گرفتن تلقی نمیشوند مگر در موارد بسیار استثنایی مانند رولینگ. ضمن ان که رابطه نویسندگی، البته در حد بالا و نه خاطرات نوشتن، و سیاست معمولاً یک رابطه پذیرفته شده است. کافیست به چرچیل به عنوان یکی از معروفترین سیاستمداران جهان که هفتاد سال پیش جایزه نوبل در ادبیات را گرفت اشاره کرد.
مقاله ضمن ان که بر کوششهای سلبریتیها در عرصه سیاست، هنگامی که مشارکت در امور سیاسی هزینه دارد ارج میگذارد اما منتقد غلو در مورد اهمیت سلبریتیها در عرصه سیاست و نیز عدم درک این موضوع است که محبوبیت در یک عرصه به خودی خود موجب محبوبیت در عرصه سیاست نمیشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بیگمان اول ماه مه روز جهانی کارگر امسال در ایران، به دلایل مختلفی بسیار متفاوتتر از سالهای قبل برگزار خواهد شد. اولا، در حال حاضر جامعه ایران یک تجربه انقلاب «زن، زندگی، آزادی» را از سر میگذراند. انقلابی که تا اینجا نیز جمهوری اسلامی را در تنگنا قرار داده و پایههای سیاسی حاکمیت، ایدئولوژی و مردسالاری آن را بهشدت تکان داده و در سطح جهانی نیز منزوی کرده است. انقلابی که در هفت ماه گذشته، قربانیان زیادی داده و شکاف عمیقی بین دولت–ملت بهوجود آورده است. دوما، گرانی و تورم کمرشکن شده و اکثریت خانوادههای ایران به ویژه مزدبگیران و بیکاران و محرومان، حتی قادر نیستند نیازهای اولیه زندگیشان را تامین کنند. سوما، کارگران و مدافعان جنبش کارگری ایران امسال در حالی به استقبال روز جهانی خود میروند که کارگران مهمترین بخش صنعتی ایران، یعنی صنایع نفت در اعتراض و اعتصاب بهسر میبرند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
اسلام و بویژه اسلام سیاسی به عنوان پایهی اصلی روامندی رژیم دچار بحران عمیقی است و جامعهی ایران پس از فتح چند سنگر در طی جنبش «زن، زندگی، آزادی» بویژه در حوزهی رابطهی جنسیت و تعمیق بحران روامداری، صرفنظر از خواستهای دیگر، حداقل در آستانهی تعیین تکلیف با یک خواست تاریخی، جدائی دین از سیاست، قرار دارد. پرسش در مورد کارکرد دین و روحانیت در حوزهی سیاست هستهی اصلی بحران روامندی در ایران را تشکیل میدهد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
آیا این یک پدیده اتفاقی است که چهرههایی مانند دونالد ترامپ در آمریکا، نارندرا مودی در هند، رودریگو دوترته در فیلیپین، و ژایر بولسونارو از برزیل از رسانههای اجتماعی برای رساندن پیامهای خود به مردم و دور زدن رسانههای قدیمی استفاده کردند. مسلما عامل پیروزی آنها قبل از هر چیز وجود مشکلات فراوان، فساد گسترده و بحرانهای حلنشدنی در این کشورها بود، اما رسانههای اجتماعی نیز در پیروزی آنها نقش قابل توجهی را بازی کردند.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بی شک خاستگاه مذهبی ارتجاعی این اقدامات تنها میتواند به خود و حواشی حکومتیان مرتبط باشد و این اقدامات سازماندهی شده و گسترده تنها میتوانست و میتواند تحت پوشش و چتر حمایتی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی و با اطلاع شخص علی خامنه ای واقع شده و تداوم یابد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
دنیای این نسل تعاریف خاص خود را داشته و آنها اذهان پیچیده خود را دارند. حتی بازجوهای جنایتکارشان در بازداشتگاهها اعلام کرده اند که ما این جوانان و نوجوانان را نمی فهمیم. قطعا رضا پهلوی حتی با ثروت افسانه ای غارت کرده خود و خانواده اش از کشورمان نمیتواند بر امواج نیازها و مطالبات این نسل آگاه, باهوش و مبتکر سوار شده و تاب بیاورد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
پیش از آغاز قیام ژینا و خیزش تودهای علیه جمهوری اسلامی، تجارب اندوخته شدهی سیاسی معترضین، بهویژه پس از آبان ۹۸، این مساله را به خوبی روشن ساخته بود که وجودِ کمیتههای انقلابی و تشکیل گروههای مقاومت مردمی ضرورتی غیرقابل انکار در جهت استمرار مبارزه علیه حکومت است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
هنر و ادبیات مبارز هرگز در برابر تهاجمات پاسداران نظم مسلط سر خم نخواهد کرد، هنر و ادبیات مبارز کنشی است بر اساس اندیشه آزادیبخش که در حوزه فرهنگ مسلط و کارگزاران و مدافعان آن قابل تعریف نیست چراکه مبارزه و کنشگری در ذات هنر مقاومت است، برخلاف هنر مسلط که سکوت و سازش پذیری در ذات اش عرض اندام می کند.
ادامه مطلب را بخوانيد »