دستگیری موج وسیع مترجمین، نویسندگان، ناشرین- اقتصاد دانان و نیروهای چپ عدالتخواه و تحول طلب، خاموش کردن چندین باره صدای چپ و وجدان بیدار عدالت خواهی، نشانه وحشت نظام از گسترش صدای اعتراض جنبش تحول طلب در کف جامعه است . دزدیدن چپ و به زندان کشاندنن یکایک آنان محکوم است!

ادامه مطلب را بخوانيد »
امروز فقر در ایران، نه از کمبود منابع، بلکه از “غارت سازمانیافته” برمیخیزد. هر مدیر فاسد و هر آقازادهی تازهبهدوران رسیده با زندگی اشرافی خود، سهمی از نان مردم را ربوده است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
باید گفت: در قزلحصار، طی یک سال گذشته، ۱۸۳ حکم اعدام به دستور قصابان دستگاه قضایی نظام به مرگ اجرا شده است. این زندان نه محل بازپروری و حبس و زندگی، بلکه به نوعی «کارگاه مرگ» است. اعتصاب غذای گسترده در زندان قزلحصار پژواک حق زندگی و حیات در برابر رعب، فشار، زندان، شکنجه، حکم اعدام و سرانجام مرگ است!

ادامه مطلب را بخوانيد »
این اولین عبور او از مرز ایران بود. او با گوش دادن به صحبتهای پیرمردهای روستایش در مورد بافندهگی بزرگ شده بود – روسریهای گلی دوخته شده در جاغوری، سوخت دیزلی که از تانکرها کشیده میشد، حتی سیگارهایی با برچسبهای خارجی. اما حالا، بازی تغییر کرده بود. قاچاق دیگر برای تجملات نبود؛ برای بقا بود. بیکاریها تشدید شده بود و چیزی که زمانی یک قمار سودآور بود، به یک ضرورت مبرم تبدیل شده بود.

ادامه مطلب را بخوانيد »
علیرغم رشد اعتراضات جنبش دادخواهی و کمپینها و کارزارهای لغو اعدام در داخل و خارج از کشور، اعدام کردن در کشور ایران از سالهای دور امری بدیهی بوده و این حکم در دورههای مختلف و بر اساس نوع حکومت و قوانین آن در جامعه، به شکلهای مختلف اجرا میشده است. اما در طول حکومت جمهوری اسلامی، صدور و اجرای این حکم ضد انسانی رشدی بیسابقه داشته و ایران را از این حیث به ردهی دوم جهانی کشانده است و بعد از کشور چین، به تناسب جمعیتش، رتبهی دوم را در جهان داراست.

ادامه مطلب را بخوانيد »
بار دیگر یاد آور می گردیم: قطعیت اعمال مکانیسم ماشه و شرایط جنگی موجود در فضای اروپا و خاورمیانه، با مصوبه شدن تحریم گسترده درشورای امنیت سازمان ملل متحد برای ایران، خطر فلاکت و ورشکستگی همه جانبه کل جامعه ما، منهای صف «کاسبان تحریم» و جانبدران حمله نظامی به ایران را با خطر روبرو می سازد. باید با صراحت اعلان داشت: با بکارگیری مکانیسم ماشه توسط کل اروپا به همراه سیاست های تحمیلی تحریم های امپریالیسم آمریکا وخطر درهم شکستن آتش بس شکننده پیشین، زمینه تهاجم دیگرباره اسرائیل به ایران با فروریزی همه جانبه زیرساخت های جامعه ، چیزی به نام جغرافیای ایران باقی نخواهد ماند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
اولین خاطره آمینه، دویدن در خیابانهای کوچههای باریک لیاری بود، در حالی که کیف مدرسهاش را حمل میکرد، در حالی که بچههای دیگر فریاد میزدند: «بامیانی، بامیانی!» او در آن سن، رنجش این کلمه را نمیشناخت، اما مادرش او را محکم در آغوش گرفته بود و با زمزمه میگفت: «آنها قصد آسیب رساندن ندارند. فقط به یاد داشته باشید، ما اینجا مهمان هستیم.»

ادامه مطلب را بخوانيد »
باید با صدای بلند فریاد زد؛ این جنبش عظیم نشان داد که به قیم نیازی ندارد؛ بلکه روی پای خود است و بهدور از فرمان شاه و شیخ و دخالتگری بیگانه، تنها متکی به سازمانیابی خویش است تا استوارانه کمر راست کند و خود را در مبارزهی نابرابر با تمامی دشمنان مردم در تمامیت جغرافیای ایران، راهبری نماید!

ادامه مطلب را بخوانيد »
در میان فعالان درگیر در جنبش چپ در رابطه با چگونگی استفاده از موازین و ساختارهای هدفمند به سوسیالیسم تفاوتهائی وجود دارند. برخی بر داده های تئوریک از سوی متفکران اصلی مانند مارکس، انگلس و لنین تمرکز دارند و بخشهائی دیگر با توجه به وجود تغییرات مادی و فرهنگی در دوران کنونی، تجدید نظراتی را نیز جایز میدانند. در این سطور ترکیبی از هر دو شیوه مفید ارزیابی میگردد.

ادامه مطلب را بخوانيد »
جامعهشناسی و فلسفهی اخراج مهاجران افغانستان از ایران و پاکستان، این عمل را چیزی فراتر از یک عمل سیاسی یا حقوقی آشکار میکند: این یک فرآیند عمیق اجتماعی و اخلاقی است. از نظر جامعهشناسی، این امر برجسته میکند که چگونه دولتها مرزها را میسازند، بیعدالتی را بازتولید میکنند و از گروههای آسیبپذیر استفادهی ابزاری میکنند. از نظر فلسفی، این امر آسیبپذیری تعلق، اخلاق مهماننوازی و تقلیل غیرانسانی انسانها به موجودات یکبار مصرف را به ما نشان میدهد. اخراج مهاجران یادآوری میکند که تبعید و طرد، دغدغههای فرعی نیستند، بلکه در قلب چگونگی درک جامعهی مدرن از اجتماع و حاکمیت قرار دارند. اینکه آیا میتوانیم به سمت اشکال فراگیرتر و انسانیتر تعلق حرکت کنیم یا خیر، همچنان یکی از چالشهای تعیینکنندهی دوران ماست.

ادامه مطلب را بخوانيد »
در این یادداشت، و به بهانه واگذاری دالان زنگزور به ایالات متحده به مدت ۹۹ سال، ابتدا به شرح مختصر از ویژگیهای این کریدور و ۲ مسیر تقریبا مشابه ترانزیتی انتقال کالا و انرژی در دیگر نقاط ایران خواهیم پرداخت تا مشخص شود دقیقا با چه مسالهای در سطح کلان منطقهای مواجه هستیم. سپس به معنای واقعی آنچه در حال وقوع است نگاهی خواهیم انداخت و نهایتا نیز نتیجه میگیریم که چه سناریوهایی از پس این تغییرات محتمل است و نقش طبقات زحمتکش و کارگران در این میانه چیست.
ادامه مطلب را بخوانيد »
در روزهای اخیر، قوه قضائیه با انتشار چند ثانیه تصویر گزینشی از ابتدای حرکت و لحظه رسیدن به زندان اوین، مدعی شده که انتقال زندانیان سیاسی از زندان تهران بزرگ بدون کوچکترین درگیری، ضربوشتم یا هتک حرمت انجام شده است. این در حالی است که صدها زندانی سیاسی و عادی، و نیز بیش از هزار نیروی امنیتی و انتظامی از سپاه، وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و یگانهای ویژه، شاهد مستقیم صحنههایی از خشونت، ضرب و جرح و بیحرمتی آشکار بودهاند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
واقعیت این است که برای حرکت بسوی سوسیالیسم در این مقطع زمانی به راهکارهای متنوع استراتژیک و گروهی نیاز است. جایگاه طبقاتی و درجه شدت استثمار و ستمهای سیاسی و اجتماعی بخودی خود کافی نیستند و ارزشها و رهنمود های آکنده از تجربیات و یادگیریهای اجتماعی که طی سالیان زیاد در میان توده های زحمتکش ذخیره شده باشند برای سازندگی سوسیالیسم لازم میباشند. واقعیتهای کنونی در زندگی بشری و سطح وجود شالوده های مادی و موازین ارزشی حاکم، وجود دولت، قانون و سازماندهی اجتماعی سراسری و در عین حال محلی را، حداقل برای یک دوران معین تاریخی جهت برپائی مناسبات مدرن دمکراتیک در راستای مناسبات بدور از استثمار و ستمهای اجتماعی، ضروری نموده است. سوال این است که در دوران کنونی نگاه جنبش چپ به انقلاب و پدیده دولت در مرحله دوران گذار و دمکراتیک چگونه باید باشد؟ مگر نه این است که توده های مردم و جنبشهای اجتماعی حاضر در ایران به انسجام و سازمانیابی کنش گرانه نیازمند هستند و آیا ترویج آمال سوسیالیستی بخودی خود کافی است؟
ادامه مطلب را بخوانيد »
در بخش دوم این یادداشت با همین عنوان آوردهام: «باید برابر چنین فضای ناهنجاری، سکوت را شکست و زندان را بر سر زندانبانهایش فرو ریخت. فضای خون آلوده زندانها در شرایط جنگی حکم میکند که دستگاه قضایی و کل حاکمیت اسلامی به اندازهی طالبان شهامت داشته باشند که در شرایط پایان نیافته وضعیت جنگی، همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی، اعم از زنان و مردان را از زندانهای سراسر افغانستان با عفو عمومی، بی قید و شرط آزاد کرد و بر مردم ماست که در تجمیع وسیع در کنار خانوادهها و فرزندان زندانیشان و در کنار جنبش عظیم و میلیونی دادخواهی، جای گیریم و فریاد: «زندانی سیاسی و عقیدتی، بی قید و شرط آزاد باید گردد» سر دهیم و هم شعار اثباتی “زندان، شکنجه، اعدام / ملغی باید گردد” را فریاد زنیم… انجام این کار به حضور یکایک مردم جامعه در داخل و خارج از کشور بر میگردد تا در سایه روشن شرایط امروز ایران و جهان، این فریاد را همگانی و بدل به کمپینی سراسری و میدانی نمایند!» در ادامه و بخش سوم باید افزود: زندانیان سیاسی در رهگذر این مبارزهی آزادیخواهانه در داخل و خارج از کشور تنها نیستند.
در این بخش الزام به پرداختن بلاتکلیفی بازداشت شدگان و وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی مد نظرم است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
هم اکنون که کشور ما ایران در یکی از دهشتناکترین، فلاکتبارترین، بحرانیترین و سرنوشت سازترین دوران تاریخی خود قرار گرفته، کارنامهی سیاه این نظام که خود اعلام کرده بیش از ۷۰۰ “جاسوس” دستگیر کردهاند، از آغاز و در تمامی دورههای جنبشهای خودانگیختهی اجتماعی خرداد ۸۸، دی ماه ۹۶، آبان ۹۸ و جنبش عظیم “زن، زندگی، آزادی” در شهریور ۱۴۰۱ و پس از آن رفتاری غیر قانونی وغیر انسانی با بازداشت شدگان داشته است. امروز نیز چنین سرنوشت شومی متوجه ی زندانیان سیاسی و بازداشتیها پس از جنگ دوازده روزه در جریان است. همهی دوران سیاه حاکمیت اسلامی نشان داد که موجودیت این نظام با بازداشت، زندان، شکنجه و احکام اعدام گره خورده. جامعه را امنیتی کردند و طرح هر نوع مطالبه و اعتراضی را “تشویش اذهان عمومی” قلمداد و تحمیل فضای دشوار دستگیریها و احکام سنگین سرکوب را بر جامعه، تمامی نمایش ۴۶ سال حاکمیت سیاه اسلامی ضد انقلابی بر کالبد جامعه ایران است…

ادامه مطلب را بخوانيد »
فقدان سازمان و سازماندهی در میان چپ انقلابی، با انعکاس در موضعگیریهای غیرپرولتری و شوونیستی نیروهای چپ به سرعت آشکار شد. اویی که ظهرِ جمعه انقلابی بوده است، صبحِ شنبه ناگهان سرباز وطن میشود. شما میتوانید در عرض چند هفته، بارها تاکتیکِ خود را تغییر دهید. اما آن که در عرض یک شب استراتژیاش دگرگون میشود، نامش فرصتطلب است. البته ارتباط فرصتطلبی با خصلتهای شخصی، امری مطلقا فرعی است. نقد فرصت طلبی اگر بخواهد به عمل راه یابد، باید خود را به سازماندهی گره بزند. آن که داعیهی مبارزه با اسرائیل را دارد احیانا نباید به دنبال میانجی مناسب برای این مبارزه باشد؟ آیا میانجی چپ انقلابی برای مبارزهی با صهیونیسم میتواند سپاه پاسداران باشد؟ آیا کیفیت میانجی، مازادی در هدف ندارد؟

ادامه مطلب را بخوانيد »
میهن ما روزهای سختی را از سر میگذراند. سایهی شوم جنگ بر ایران سایه انداخته است. زمانی که طرح این نوشته ریخته شد هنوز «جنگ دوازده روزه» به پایان نرسیده بود. اعلام آتشبس نیمبند موجب خوشحالی زیاد شد اما خطر جنگ را از سر کشور برنداشته است. از طرف دیگر با افزایش سرکوب در ایران و اخراج بیشرمانه و غیرانسانی مهاجرین افغانستانی، یکی دیگر از چهرههای کریه این جنگ خود را نشان داد. بنابر شواهد کشور در عمل در شرایط جنگی است و آینده صلح مبهم.

ادامه مطلب را بخوانيد »
جنگ دوازده (۱۲) روزه به نشانهی تخریب همهی زیر ساختهای بنانهاده شدهی مردم که طی سالها تلاش و زحمت، فداکاری و تأمین هزینه و داراییهای زندگیشان و با مالیات آنان فراهم آمده، فرو ریخت و به ویرانهای بدل ساخت و از میان برد تا به آتش بسی بسیار شکننده فرو کاست! در چنین شرایطی شرم و ننگ بر آن روشنفکران مدعی ایران دوستی و چه چهها… که نتانیاهوی کودک کُش منجی آنان باشد.

تابلوی نقاشی خلاقانه پیکاسو از ویرانی جنگ شهر کوچک گرنیکای باسک (اسپانیا)
ادامه مطلب را بخوانيد »
در جنگ با جمهوری اسلامی ایران، که با حملهی نظامی اسرائیل به تاسیسات اتمی و نطامی ایران در روز جمعه ۱۳ زوئن ۲۰۲۵ (23 خرداد 1404) آغاز شد – و با ورود احتمالی ایالات متحده آمریکا به صحنه میتواند ابعاد گستردهتری به خود گیرد – جمهوریخواهانِ آزادیخواه، دموکرات، لائیک و رهاییخواه، که در درازای 46 سال دیکتاتوریِ تئوکراتیک اسلامی در ایران همواره خواهان سرنگونی این نظام در تمامیت آن بوده و هستند، چه موضعی را باید در پیش گیرند؟ در این شرایط تاریخی و بحران جنگی، مردمان ایران را به چه اقدامی باید فرا بخوانند؟
ما در 10 نکته به بیان و توضیح این موضع میپردازیم.

ادامه مطلب را بخوانيد »
حمله اسرائیل به ایران را باید فقط در چارچوب یک استراتژی عمومی در شکل دادن به فرماسیون قدرت در سطح جهان به طور عمومی و به طور خاص فرماسیون قدرت در سطح آسیای غربی و طرح «خاورمیانهی نوین» تحلیل کرد! این جنگ یک پدیدهی فرادا نیست و ادامه یک سلسله وقایع است که پس از فروپاشی بلوک شرق صورت گرفتهاند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
یکی از وظایف اساسیِ اپوزیسیون آزادیخواه و طرفدار جمهوری، دموکراسی و جدایی دولت و دین در خارج از کشور، تلاش در جهت ایجاد همبستگی بینالمللی گسترده با جنبشهای اجتماعی و مدنیِ داخل کشور با برگزاری کارزارها و همایشهای اعتراضی علیه جمهوری اسلامی ایران و سیاستهای ضد مردمی و سرکوبگرانه آن است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
در سطح شبکه های اجتماعی کانال «اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان سراسر ایران» در ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ اعلام اعتصابی یکهفتهای از اول خرداد کرد. اما این اعتصاب نه تنها آغاز شد، بلکه در دوازدهمین روز خود به ۳۱ استان و ۱۵۵ شهر گسترش یافت؛ نمود روشنی از خشم انباشتهشدهی طبقهی کارگر.

ادامه مطلب را بخوانيد »
اگرچه حاکمیت با درک سریع ابعاد اعتصاب کامیون داران و تاثیرات آن به سرعت دست به عقب نشینی زد و عقب نشینی موضعی و جزئی را ماهرانه با اعتصاب شکنی، تفرقه اندازی بین اعتصابیون، و تهدید و برخوردهای امنیتی و حتی کشاندن رانندگان قراردادی سپاه و کامیونهای آنان در بین اعصابیون و درآمیختن با آنها را هم انجام داد، اما اعتصاب کامیون داران تا همین جا به مردم عاصی نشان داده که حاکمیت اگر تجربه و قساوت الزام و کافی برای سرکوب وحشیانه و بیرحمانه شورشهای شهری را دارد، در عوض برابر اعتصابات بزرگ و سراسری امکان دست زدن به کشتار وسیع و بازداشتهای دیوانه وار«بازدارنده» را ندارند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
سودجویی وحشیانه سرمایه داری تحت حمایت حکومتیان در حقیقت امر همانطور که در معادن, قتل خاموش کارگران را در پی دارد. حکومتی که بهترین و آگاهترین فرزندان خود را بجرم آزادگی و مطالبه (زندگی معمولی) بقتل میرساند و یا به اسارت میکشد و شکنجه میکند از کشتار پیوسته کارگران شریف و زحمتکش کشور نیز ابائی ندارد.

ادامه مطلب را بخوانيد »
متاسفانه امسال و صرفاً به دلایل شرایط سخت و با نوعی محافظه کاری شدید و با اعمال فشار و تهاجم نهادهای امنیتی و اطلاعاتی به فعالین شناخته شده و در زندان نگهداشتن آنان و یا آزادی با وثیقههای کلان و در کنترل نگهداشتن فعالان شناخته شدهی عرصه کارگری و فرهنگی و زنان، به هیچ انگاشتن تشکلهای مستقل کارگری و به این بهانه که “جامعه منتظر نتایج اجلاسهای پیدا و پنهان و مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکاست، همان بهتر که جنبشهای مطالباتی آرام باشند تا این نتایج به بار نشیند”… گرامیداشت روز بینالمللی کارگران و تجمع برای این روزو بخشا روز معلم ، به سیاق فراموشی رود.

ادامه مطلب را بخوانيد »
در زمانه ای زندگی میکنیم که بیش از صد میلیون در حال مهاجرت و گریز از جنگ و فقر و بی آیندگی در کشورهای خود هستند و برای امنیت جانی, حداقلهای استاندارد برای زندگی معمولی و آینده و زندگی بهتر خطر میکنند و راههای دشوار و خطرناک برای این مهم انتخاب میکنند و پرشماری از آنان به مقصد نمی رسند. دیگر شوکه نمی شویم, ظاهرا عادی شده است.

ادامه مطلب را بخوانيد »
بحران جنگی میان ایران و آمریکا خود را امروزه در جدال ترامپیسم با جمهوری اسلامی بر سر برنامه اتمی و سیادتطلبی رژیم ایران در خاورمیانه نشان میدهد. چنانچه این بحران راه حل سیاسی پیدا ننماید، احتمال بمباران تأسیسات اتمی و نظامی ایران مطرح میشود. در این صورت، چگونگیِ موضعگیریِ اپوزیسیونِ خواهان سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی اهمیت عمده سیاسی پیدا میکند.

ادامه مطلب را بخوانيد »
نکته قابل تعمق اینستکه: خامنهای درمقطع اعلام نام گذاری امسال، به شکست سیاستهای اقتصادی خود به نوعی اعتراف کرده، اما “حوادث سال قبل را با وجود تلاشهای دولت، مردم و بخش خصوصی مانع از تحقق کامل این شعار «جهش تولید با مشارکت مردم» نامید و بی آنکه از این “حوادث” مشخصاً نام ببرد، مدعیشده «بنابراین امسال شعار و مسئله اصلی همچنان اقتصادی و ناظر به مسئله سرمایهگذاری است چرا که جهش تولید و برطرف کردن مشکلات معیشتی در گرو تحقق سرمایهگذاری در تولید است.»

ادامه مطلب را بخوانيد »
بحث تعیین حداقل دستمزد همچون سالهای گذشته در ماه اسفند به اوج خود میرسد. به روال هر ساله چاره اندیشی برای تعیین نرخ دستمزد برابر سبد معیشت زندگی و تورم فراتر از نقطه به نقطه تا مرز بینهایت به حدی رسیده که دلار را تا مرز۱۰۰هزارتومان رسانده است. حوزه چانه زنی در بین نمایندگان دولت، بخش خصوصی و نمایندگان خود برگزیده کارگری در شورایعالی کار، در لحظات پایان سال، سر و ته را بهم میآورند و رقمی را در دعوای درون کریدورها بدون در نظر گرفتن همایشهای گسترده کارگران و بازنشستگان، یعنی نیرویی عظیمی که هیچ نمایده انتخابی در این قیل و قال خودشانی ندارند، معدل میگیرند و فریاد برمیدارند که نمایندگان دولت، بخش خصوصی و نمایندگان کارگران توافق شد و دیگر تمام شد و تو گویی دنیا به کام شد!

ادامه مطلب را بخوانيد »
انقلاب ایران به بسیاری از وعدههای خود عمل نکرد. کارنامهی انقلاب بزرگ ایران در مقایسه با انقلابهای بزرگ دیگر و نیز وعدههای آن به مردم بسیار ناامیدکننده است اما این نتیجه موجب آن نمیشود که رژیم سلطنتی را تبرئه کرد. اگر دوباره بتوان به سال ۵۶ بازگشت و اوضاع همانی باشد که بود، آیا باید مجدداً در تلاش برای تغییر شرکت کرد؟ مسلماً. آیا این «نادانی» بیش نیست؟ قطعاً نه. در زمان شاه، مردم ایران با وجود منابع غنی طبیعی در بهشت زندگی نمیکردند و ایران در مقایسه با کشورهای مشابه، با وجود جنبشهای بزرگ مردمی همچنان نه فقط در عرصهی آزادیهای سیاسی بلکه در عرصههای اقتصادی و اجتماعی نیز کشوری عقبافتاده بود.

ادامه مطلب را بخوانيد »