مبارزهی طبقاتی مجموعهای از کنشهای فردی، تنیده در بافتاری اجتماعی و تاریخی است. مبارزهی طبقاتی کنش افرادی واقعی است که تحصن و تظاهرات و اعتراض و اعتصاب و بحث و جدل میکنند، اسلحه بهدست میگیرند و میجنگند، میخوانند و مینویسند و میگویند، با صدا و تصویر و نماد بیان میکنند، سازماندهی و تبلیغ و تهییج و بسیج میکنند، زندانی و شکنجه و کشته میشوند، سرکوب و زندانی و شکنجه و اعدام میکنند؛ مبارزهی طبقاتی مجموعهی کنشهای افراد واقعی در کشاکشِ تغییر یا حفظ وضع موجود است. ادامه مطلب را بخوانيد »
بارها از خود پرسیدهام که دستاورد من از عضویت در حزب کمونیست یوگسلاوی چه بوده است؟ مهمترین روش و منشی که از این رفقا آموختم چیست؟ و همواره به یک نکتهی کلیدی میرسم. قدرت نقد و آزادی بیان. وقتی به تاریخ صدسالهی حزب -از زمان تشکیلش در سال ۱۹۱۹- نگاه میکنم، میبینم آن چیزی که به او قدرتی افسانهای داد تا در مقابل ارتش نازی مردم را متحد کند و سر آخر این قدرت نظامی-سیاسی جهنمی را به زانو درآورد، تفکر پویای چریکی بود. این پویایی نه تنها در مقاومت قهرآمیز این کمونیستها در میدان نبرد، بلکه در ساختار تشکیلاتی و مباحث درون تشکیلاتی هم دیده میشود. ادامه مطلب را بخوانيد »
با توجه به بیکاری گسترده نزدیک به ده میلیونی و ناکارآمدی دولت در ایجاد اشتغال های مفید و همچنین بحران های اقتصادی دامنه دار به ویژه در موقعیتهای حاد و خطرناکی چون شرایط کرونایی کنونی و در عین حال نبود تشکل های قدرتمندی که بتواند خواسته های کارگران را در مزد نمایندگی کند و با توجه به ساختار یک جانبه ی شورای عالی کار به عنوان رکن تصمیم گیرنده در این رابطه تصویب مزد توافقی کاملا به زیان کارگران به توافقی ظالمانه؛ در بالاترین حد استثمار کارگر رقم خواهد زد. ادامه مطلب را بخوانيد »
هرساله دولت هادر ایران در برابر مزد حداقلی کارگران، داستان تازه ای می بافند تا این حداقل مزد بخور و نمیر را که قاعده ی بازی بازتولید نیروی انسانی در دولت های نئولیبرال است را باز هم کاهش دهند و بازی سرکوب مزدی ادامه یابد. بازی در میدان شورای عالی کار که تنها بازندهی همیشگی آن کارگران هستند. این دستاورد همیشگی برای کارفرمایان دولتی و بخش خصوصی در پایان هر سال یا ابتدای سال نو تکرار میشود. ادامه مطلب را بخوانيد »
اگر مارکس یادداشتهای خود را در قرن بیستویکم به روی کاغذ میآورد، مینوشت، سرمایهداری بدون اینترنت و تلفن همراه و پلاتفرمها و الگوریتم از بین نخواهد رفت! این بههیچوجه به معنی دترمینیسمِ تکنولوژیک نیست، بلکه به زمینههای مادی و شرایط اقتصادی و اجتماعی اشاره دارد که تحولات تکنولوژیک را به وجود میآورد، و کاربرد آن تکنولوژیها خود زمینهسازِ تحولات ساختاری میشود ادامه مطلب را بخوانيد »
«خراب شدن» در ادبیات عامه برای زنی به کار میرود که محیط امن، محرم و بدون حضور «دیگری» اندرونی خانه را ترک کرده و به غیر آلوده و آمیخته شده. خب گمان نمیکنم هرگز از آلودگی و آمیختگی، از به در آمدن از اندرونی محافل و مواجهه با «غیر» ابایی داشته باشم و این را مساوی از دست رفتن «خود» و از آن دیگران شدن نمیدانم، هرچند برای پدران خانهی چپ خوشایند نباشد. به این معنا میتوانم رسا و با افتخار اعلام کنم که همان زن خرابشدهام ادامه مطلب را بخوانيد »
تفاوت بین ارزش یا قیمت کار با ارزش یا قیمتِ نیروی کار، که به میانجیِ شکلِ مزد در ابهام فرو میرود و در حقیقت وارونه میشود، فقط حاکی از اختلاف نظر بر سر یک مقوله در «اقتصاد» نیست، شناخت و نقدِ این شکل، همهنگام آشکارکنندهی همهی رازهای شیوهی تولید سرمایهداری و وارونگیِ واقعیِ آن است و اهمیت فوقالعادهای دارد ادامه مطلب را بخوانيد »
سدهی گذشته اعتصابهای گستردهی کارگران و کارمندان صنعت نفت در هفتههای منتهی به انقلاب 1357 است. اعتصابهایی که به پایان دادن حکومت شاه در ایران کمک کرد و در پی آن کارکنان نفت، شوراهای خود را برگرفته از ایدهی «ادارهی دموکراتیک شورایی» تشکیل دادند که البته عمری کوتاه داشتند و به تلخی فرو نشستند. ادامه مطلب را بخوانيد »
این یک ضرورت فوری است. در سنوات اخیر من کلاسهایم را بهسادگی با اشاره به این نکته به دانشجویان آغاز میکنم که آنها باید چیزی را انتخاب کنند که در تاریخ بشرسابقه ندارد. آنها باید تصمیم بگیرند که آیا جامعهی انسانی سازمانیافته قراراست زنده بماند یا خیر. حتی وقتی نازیها هم در قدرت درحال گرگتازی بودند نیازی نبود تا با این انتخاب مواجه شوید. اما حالا مجبورید ادامه مطلب را بخوانيد »
برنارد واسور فیلسوف در آخرین کتاب خود که توسط انتشارات اومانیته منتشر شده تحولات جاری جهان پیرامون ما را تحلیل می کند. همه چیز بشریت را به خروج از سرمایه داری فرامی خواند، از بحث های روشنفکری گرفته تا جنبش های اجتماعی یا بحران سلامتی در دوران جهانی شدن ادامه مطلب را بخوانيد »
اعتصاب رانندگان پیک موتوری اسنپ نشانهی ورود به دورانی تازه و پدیدآمدن شکلهای تازهی مبارزه طبقاتی است. کلمهی «مبارزهی طبقاتی» را نه در شکل بتوارهی آن، به معنای مبارزهای آگاهانه و شکلیافته و برنامهدار طبقهی کارگر علیه طبقهی سرمایهدار، بلکه در معنای هر شکلی از تعارض ریشهدار طبقاتی در چارچوب مناسبات سرمایهدارانه به کار میبرم ادامه مطلب را بخوانيد »
هر سازمان کارگری با هر نامی می تواند رادیکال باشد یا سازشکار، انقلابی باشد یا رفرمیستی، ساختارمند و برنامه دار باشد یا ساختارناپذیر و باری بهر جهت. کدام آیه از کجا نازل شده است که سازمان های کارگری را مانند مولودی که از مادر زاییده میشود برحسب ویژگی های مادرش هویت دهند؟ این نوزاد هویت خود را خواهد داشت و آنچه به او تشخص می بخشد شرایطی است که او می بالد و در آن بارور میشود. این بازی نادرست این همانی دیدن سازمان های کارگری در شرایط متفاوت است که سالیان است در آموزههای نادرستی از سوی کسانی که با تخیلات خود مبانی نظری خلق می کنند که چه بسا برای توجیه آن را به مکاتیب چپ هم نسبت می دهند، رایج گردیده است. ادامه مطلب را بخوانيد »
در این یادداشت بهمناسبت نخستین سالگرد خیزشهای آبان 98 میکوشم بهاختصار انسداد ساختاریِ سیاسی و اقتصادی در وضعیت کنونی و نیز امکانات و تنگناهای جنبشهای بالقوهی اجتماعی را بررسی کنم. هدف این نوشته، ترسیم کلیات وضعیت درونی هر دو جبههی حاکمان و محکومان در مقطع کنونی و راههای برونرفت از انسداد فعلی است. ادامه مطلب را بخوانيد »
دوستیشان اگر مصدقمان را و عزتمان را برد؛ دشمنیشان اما همهچیزمان را و ما البته جز خدمت در حق آنها چیزی روا نداشتیم. به وقت دوستی “ژاندارم” منافعشان بودیم و به وقت دشمنی نیز هم. روبرت دریفوس، مامور باسابقهی آمریکایی در کتاب “بازی شیطان” با تکیه بر اسناد سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا شرح خدماتی را که ما و دیگر ملتهایی مانند خودمان در حق ایشان انجام دادهایم به روشنی آورده است. او نشان داده که چگونه آمریکایی ها از آنچه “اسلام سیاسی” خوانده میشود در جهت منافع خودشان استفاده کردهاند. ادامه مطلب را بخوانيد »
در هفتههای آتی در قدرتمندترین کشور تاریخ بشریت، یعنی ایالات متحده امریکا، اوضاع به مرحلهی حادی خواهد رسید. امریکا بر دنیا تسلط دارد. این کشور تحت رهبری فعلی نه تنها به هنجارهای منشِ متمدنانه به طور کامل پشت پا زده است، بلکه حقیقتاً بقای جامعهی انسانیِ سازمانیافته را تهدید میکند. ادامه مطلب را بخوانيد »
خانم عبادی، هویت، حافظه جمعی، تاریخ و زخمهای ما جهیزیه هیچ اتحاد و وصلت سیاسی نیست. اتحادی که بر حذف و سانسور زخمهای تاریخی، هویتها و صداهای متنوع بنا شود اتحاد مستبدان است ادامه مطلب را بخوانيد »
اگر همین ضرورت زندگی و مبارزه ناگزیز زحمتکشان با فقر و تنگدستی و مناسبات ناعادلانه در روابط کارنبود؛ اگر همین اعتراضات و اعتصابات کارگری منجر به دیده شدن انواع سرکوب های ناروا در حق زحمتکشان نمی شد؛ اگر کارگران هفت تپه و هپکو و آذرآب و دهها واحد واگذار شده با اعتراضات خود پرده از فساد جاری ناشی از خصوصیسازی برنمی داشتند، چگونه جامعه متوجه این همه فساد پنهان در بالاترین سطوح مدیریت ها می گردید؟ ادامه مطلب را بخوانيد »
لنین در جمعبندی اشاره کرد که تقلای امپراتوریها و درگیری میان قدرتهای بزرگ در جنگ جهانی اول، نتیجۀ مستقیم و تنها پیامد ممکن توسعۀ سرمایهداری بود. ادامه مطلب را بخوانيد »
چپ نه تنها دارای جناح های راست و چپ می باشد، بلکه عدم توجه به ویژگی های این جناح بندی ها می تواند ما را خنثی، یا دچار سردرگمی، بی عملی و یا درجازدن و بالاخره گرفتاری در کلاف سر در گمی بنماید که خلاصی از آن تقریبا غیر ممکن به نظر میرسد. لذا، باید این معضل را زیر چراغ ذره بین قرار داد و زوایای مختلف آن را شکافت. ادامه مطلب را بخوانيد »
حسین اکبری فعال و پژوهشگر حوزه کارگری، در مصاحبه منتشر نشده با سایت دیدار ویژگیهای خاص اعتراضهای کارگری در هفت تپه و نقش تعیین کننده آن در مناسبات میان دولت، کارگران و بخش خصوصی را مورد بررسی قرار میدهد ادامه مطلب را بخوانيد »
ماکرون خواستار اصلاحات و “منشور سیاسی” جدید شد. چرا رئیس جمهور فرانسه این “مسئولیت سیاسی” را نسبت به لبنان احساس می کند؟ پاسخ این است که فرانسه در وهلهی نخست و طی دههها نقش مهمی را در ایجاد سیستم فرقهای لبنان و تقویت آن ایفا کرده است. وقتی قدرتهای پیروز پس از جنگ جهانی اول، خاورمیانه را تقسیم کردند، فرانسهْ لبنان و سوریه را برای خود برگزید. در آن زمان، سرمایهداران فرانسوی تقریباً اقتصاد کاملاً توسعه یافتهی لبنان را به سمت تولید ابریشم برای صادرات به فرانسه تغییر داده بودند. ادامه مطلب را بخوانيد »
مارکس در قطعهای در باب ماشینها ظهور یک اقتصاد اطلاعاتی را بهدلیل تحول نیروهای مولد سرمایهداری پیشبینی میکند. او مرحلهای را پیشبینی میکند که در آن «دانش عام اجتماعی» یا آنچه او «تعقل عام» مینامد به «نیروی مستقیم تولید تبدیل شده است. مارکس بر اهمیت دانش در تحول سرمایه ثابت تأکید دارد. مفهوم «تعقل عام» تأثیری سترگ بر کار نگری دارد و در بطن مفاهیم مدنظر او چون کارگر اجتماعی، انبوه خلق، کار غیر مادی، و امر مشترک حضور دارد. ادامه مطلب را بخوانيد »
امروزه یکی از صورتهای قدرتمند کار مشارکتی و تعاونی در عملکرد الگوریتمها پنهان شده است. در ستایش نقش الگوریتم کم نشنیدهایم؛ ستایشهایی که اغلب همراه بوده با پروپاگاندایی بیوقفه درباره ضرورت کنترل سرمایهدارانه و نیز موعظههایی در باب نبود امکان بدیل در قبال نظم قدرت موجود. اما الگوریتم بهراستی چیست؟ در وهله اول، الگوریتم یک سرمایه ثابت است، ماشینی زاییده هوش اجتماعی تعاونی، محصول «تعقل عام». اگرچه ارزش فعالیت مولد در فرآیند اجتماعی استخراج کار اضافی بهدست سرمایه تثبیت میشود، اما نباید فراموش کرد که نیروی کار زنده همچنان سرمنشأ این فرآیند است. بدون کار زنده از الگوریتم هم هیچ خبری نیست. ادامه مطلب را بخوانيد »
جریان صنفی دانشجویان در تمام این سالها نه تنها از مواضع خود بر پایه برابریخواهی و آزادیطلبی کوتاه نیامده که با کمترین حد از محافظهکاری و مصلحتاندیشی، مرزبندیهای خود با بهرهبرداران مرتجع و فرصت طلب داخلی و خارجی از فضای سیاسی موجود را، هر روز دقیقتر و پررنگتر کرده است.
ادامه مطلب را بخوانيد »
یُگیشِس موضع گروه اسپارتاکوس را چنین جمعبندی کرده است: «از حزب جدید که تودههای وسیعی را در خود متحد خواهد کرد باید بهعنوان حوزهی جذب نیرو برای اهدافمان و برای سمتگیری تعیینکنندهی اپوزیسیون استفاد کنیم. نهایتاً باید با نقدی بیپروا، از طریق فعالیتمان در خود تشکیلات حزب و همچنین از طریق کُنش مستقلمان حزب را به پیش برانیم و شاید بتوانیم جلوی تأثیرات زیانبخش آن را بر طبقه [کارگر] بگیریم.» ادامه مطلب را بخوانيد »
باید روشن گفت که گزینه آلترناتیو در برابر دستپخت این نظام چیست؟ واقعیت آنست که ما درتحلیل نهائی فقط با چهار گزینه مواجهیم: “نه شرقی ونه غربی” به یادگارمانده از جهان دوقطبی که اکنون دیگر ما به ازاء مادی ندارد؛ “غربی” که همان شیفتگی و خو گرفتگی به وابستگی نوع غربی است و در وجود خود حامل هیستری ضد روس و ضد چین؛ اتکاء به “شرق” بر متن غرب ستیزی؛ و بلاخره برقراری رابطه با هم “شرق” و هم “غرب” از جایگاه منافع ملی و اگر چپ باشیم از توسعه عدالت محور با رویکرد برقراری تعادل و هدف جذب هر امکان برای پیشبرد آن ادامه مطلب را بخوانيد »
مطلبی که میخوانید تلاشی است برای توضیح به قدرت رسیدن ترامپ، با تأکید بر چگونگی شکلگیری استراتژیهای «راست پوپولیستی» و راهکارهای پیشبرد این استراتژی بهویژه در عرصهی رسانههای گروهی. ارزش بررسی این سیاستها و تدبیرها، تنها به مرزهای ایالات متحده محدود نمیشود، بلکه به شناخت راهکارهای پوپولیسم راست در کشورهای دیگر هم کمک میکند. ادامه مطلب را بخوانيد »
ظاهراً پرونده سازی دستگاه های امنیتی و قضایی برای اعضای کانون نویسندگان ایران مخالفان کانون را راضی نکرده و حالا روزنامۀ کیهان نیز به کمک این دستگاه ها شتافته تا روند ظالمانۀ پاپوش دوزی برای اعضای کانون را تکمیل کند. شاید هم کیهان از عقب افتادن اجرای احکام زندان سه تن از اعضای کانون (رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین، و کیوان باژن) ناراضی است ادامه مطلب را بخوانيد »
بهرنگی در عصری می زیست که هنوز نزدیک به 75 درصد جمعیت کشور در روستاها به سر می بردند. هنوز اکثریت مردم ایران از سواد خواندن و نوشتن محروم بودند، فضای سیاسی حاکم بر جامعه اجازه ی هیچ گونه تحرک فکری به نیروهای متفکر و فعالان اجتماعی نمی داد. ادامه مطلب را بخوانيد »
آبرو که آبرو که اغلب با ناموس هم معنا دانسته میشود، با همدستی مجراهای قانونی تعریف و بر اساس آنها به امری بهنجار تبدیل میشود. ناموس که مشخصا به زنان و دختران ارجاع دارد، میتواند با تخطی آنها در مخاطره قرار گیرد به گونهای که زمینهی قتلشان را فراهم کنند. ادامه مطلب را بخوانيد »
به نظرم پلیس از بسیاری جهات چهرهی عریان ظلم و ستم بوده است. حتی پیش از «جنگ داخلی»، مجریان قانون در تداوم بردهداری نقش داشتند. از سال 1850 به بعد ردیابیِ بردگان فراری در شمال بر عهدهی پلیس بود. ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه در پی می آید نسخه ی کامل مقاله ایست که بخشِ کوچکی از آن (و با محدودیت های روزنامه) در تیر 96 به مناسب همایشی برای دکتر علی شریعتی، در روزنامه ی شرق چاپ شده بود. ادامه مطلب را بخوانيد »
يكي از جانبهدربردگان شمار اعدامشدگان را «هزاران نفر” برآورد ميكند، ديگري آن را بين پنج تا شش هزار نفر ميداند، هزار نفر از گروههاي چپ و بقيه از مجاهدين، يكي ديگر باز بر «هزاران نفر» تأكيد ميكند و به عقيدهي او تنها در گوهردشت 1500 نفر به هلاكت رسيدهاند. عفو بينالمللي در برآورد خود، رقم كل را بالاي 2500 نفر قرار ميدهد. ادامه مطلب را بخوانيد »
برای درک نظریهی ارزشِ مارکس به منزلهی کانون نقد اقتصاد سیاسی قبل از هر چیز باید به خاطر آورد که از دیدگاه مارکس «نقدِ» اقتصاد سیاسی تحلیل سرمایهداری از دیدگاه طبقهی کارگر است، تحلیل سرمایهداری از دیدگاه هستیِ اجتماعیِ طبقهی کارگر («چشم در خود ماده است»). ادامه مطلب را بخوانيد »
تاریخ سوسیالیسم لحظات مهمی را پشت سر گذاشته که یکی از حساسترین و سؤالبرانگیزترین آنها لحظهای است که در دومین کشور صنعتی پیشرفتهی جهان، آلمان، بهدنبال شکست در جنگ جهانی اول و انقلاب ۱۹۱۸، قدرت دولتی به دست سوسیالیستها میافتد. یک دهه بعد نیز سرمایهداری جهانی با بزرگترین بحران سراسری خود در معرض فروپاشی قرار میگیرد، و در هیچ یک از این دو مورد سوسیالیستها نمیتوانند کاری از پیش ببرند، و سرمایهداری به حیات خود ادامه میدهد، و قدرت جهانی خود را گسترش میدهد. این رویدادها را چهگونه میتوان توضیح داد؟ ادامه مطلب را بخوانيد »
مقابله با ویروس همهگیر محدود به اجرای همین دو توصیه «ساده» و «ناممکن» نیست. بخشهای زیادی از جمعیت جهان به بهداشت همگانی رایگان یا ارزان دسترسی ندارند و طی دهههای اخیر پروژهی طبقاتی نئولیبرالیسم با هدف انباشت سرمایه بیشتر بخشهای زیادی از بهداشت جهانی را به شرکتهای خصوصی واگذار کرده است. ادامه مطلب را بخوانيد »
پنجم ماه می 2020 دویست دومین سالگرد تولد کارل مارکس است. او در نظرسنجی بی بی سی در سال 1999 بعنوان بزرگترین اندیشمند هزار سال اخیر با فاصله زیادی از آلبرت انشتین و ایزاک نیوتن، اول شد. ادامه مطلب را بخوانيد »
این نقدها به درست یا نادرست، خواندنی است چرا که ممکن است نکاتی تازه و بدیع و مفید در خود داشته باشند. ولی از پس این نقدها، انتظارات و توقعاتی از منتقدین ایجاد میشود، این انتظارات که نه فقط از طرف نقدشوندگان که ازسوی مردم و خوانندگان این نقدها نیز خواهد بود، این است: گیریم همه آنچه بیان کردید درست، فرض را براین گذاریم که ارزیابیهای شما از توان و آگاهی موجود در میان کارگران نیز از فراتر از حدِ شیوه اعتراضی با گردآوری امضاست و رادیکالیزم موجود در طبقه کارگر هم مستعدِ حد بیشتری از این شیوه مبارزه است! بسیارخوب در اینصورت، چرا شما ظرف این مدت پیشنهادات عملی و روشنی پیش پای کارگران نگذاشته اید؟ چرا کارگران را با این مصوبه تنها رها کردید و در رهیافت اعتراض موثر آنان را با تاکتیک های مناسبی که می شناسید یاری نمی دهید؟ ادامه مطلب را بخوانيد »
مرور این تاریخ به ما کمک خواهد کرد تا آن لحظات درونماندگار در نقد بنبستهای عمل متشکل طبقاتی را در میان کارگران (به ویژه امروز) دریابیم و فارغ از مؤلفهی سرکوب، بحران تئوریک (نقد منفی) و بحران چشم انداز تاریخی (نقد مثبت) را در زمان و مکان خویش بازشناسیم. این امر به نوبهی خود به ما کمک خواهد کرد تا امکاناتی را که میتوان به واسطهی مداقهی تئوریک و تجربههای نوین پراتیکی به منظور ایجاد گشایشی در به ترتیب بحران چشمانداز تاریخی و تئوریک داشت، فعال کنیم. ادامه مطلب را بخوانيد »
به رغم آنکه اعضای “حزب چپ ایران (فداییان خلق)” و از جمله مسوول کارگری آن پس از آنکه بیانیه اعتراضی را امضا کرده اند به یکباره به صرافت می افتند که مبادا در این آشفته بازارِ کرونایی این بیانیه، کاری صورت ندهد و اعتراض عقیم بماند و با توجه به اینکه تعدادی از متحدین تازه بازیافته حزبِ کمونیست _ کارگری علیه این بیانیه موضع گرفتهاند؛ ترجیح میدهند امضای خود را پس بگیرند. ادامه مطلب را بخوانيد »
جنبش طبقۀ کارگر شاید آخرین مرحلۀ این مبارزه باشد، امّا تا ستم و استعمار وجود داشته باشد این مبارزه نیز ادامه خواهد یافت. آینده از آن اکثریت یعنی زحمتکشان است نه باجخواران. که در خدمت قدرت، سر در توبره آژانسهای اطلاعاتی قدرتهای بزرگ سرمایهداری دارند ادامه مطلب را بخوانيد »
این نوشتار بر آن است تا با نمایاندن وضعیت و موقعیت طبقه کارگر ایران در سالهای اخیر نشان دهد که آیا آنگونه که برخی محافل روشنفکری فکر و بیان میکنند در موقعیت اعتلای انقلابی قرار دارد و یا به جهاتی از چنان رشد و بالندگی برخوردار شده است که علاوه بر امکان بالفعل گسستن زنجیر دیگران در راه رهایی خود نیز آگاهانه گام گذاشته و طی مسیر میکند؟ یا این ارزیابی بیپایه و اساس است و برای چنین شرایطی تنها عصیان و همراهی با آشوبهای اجتماعی کفایت نمیکند و الزاماً آن بیداری طبقاتی به عنوان وضع طبقه کارگر که شایسته چنین موقعیتی در پیکارهای جنبشهای اجتماعی باشد، هنوز رخ نداده است. ادامه مطلب را بخوانيد »
سرمایهداریِ فاجعهمحور چیست و با «دکترین شوک» چه رابطهای دارد؟مردم چه کار میتوانند بکنند تا از صدمات ناشی از نقش پررنگ سرمایهداریِ فاجعهمحور در واکنش به ویروس کرونا بکاهند؟ آیا اوضاع از زمان توفان کاترینا یا رکود اقتصادی جهانیِ قبلی بهتر شده است؟ نائومی کلاين در گفتگو با ماری ساليس از وب سايت “سايس” به اين پرسش ها می پردازد ادامه مطلب را بخوانيد »
کسانی که به یک بازار بدون مقررات اعتماد دارند، به اپیدمی بدون مقررات نیز اعتماد خواهند کرد، حتی اگر کشنده باشد. ادامه مطلب را بخوانيد »
سرمایهداری خودبهخود ازهم نمیپاشد، هنوز اینقدرقدرت دارد که همه ما را به کام مرگ بکشاند. اما یک راه سومی دراینجا نادیده گرفته میشود که هرچند تاکنون مطرح نبوده ولی در حال گسترش است: کمونیسم در همهجا در حال شکلگیری است… کمونیسم امروز مطرح است و کارل مارکس قرنها از زمان خود جلوتر بود ادامه مطلب را بخوانيد »
سیاست در قالب اولاً نوع توازن قوا بین جناحین نظام جمهوری اسلامی و ثانیاً شرایط برآمده از تحریم اقتصادی بینالمللی و ثالثاً ناکارآمدیهای سازمانی در بدنهی تکنوکراتیک دولت و رابعاً عمق بحرانهای پیشاپیش موجودِ ساختاری در جامعهی ایران عجالتاً نحوهی مواجههی دولت دوازدهم با بیماری کرونا را تعیّن بخشیده است. باید دید پیآمدهای ویرانگر چنین نحوهی مقابلهای با کرونا چهگونه مُهر خود را در آیندهای نه چندان دور بر آرایش قوا در صحنهی سیاسی ایران خواهد زد. ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه در پی میآید متن سخنرانی اکبر معصوم بیگی است در مجلس بزرگداشت فریبرز رئیسدانا که به مناسبت فعالیّتهای او از جانب کمیسیون فرهنگی کانون نویسندگان ایران در 13 اسفند 1395 برگزار شد. ادامه مطلب را بخوانيد »
نمیتوان فراموش کرد در زمانی که بسیاری حتا نام خاوران را نشنیده بودند یا اگر شنیده بودند آن را بر زبان نمیآوردند از هراس یا از سودجویی، چهرهی ثابت و پایدار جمعههای شهریور و اسفندِ خاوران بود. ادامه مطلب را بخوانيد »
قسم به آرمان هایت که آرمان های ماست تا پای جان برای رهایی طبقه ی کارگر، رهایی زنان، حق تعیین سرنوشت خلق های ایران، آزادی فلسطین و آزادی بی قید و شرط اندیشه و قلم از پای نخواهیم نشست و سخنرانی هایت، شعرهایت، خنده هایت برای یاران و غریوهای خروشانت بر سر ستمگران را در هر کوی و برزن می پراکنیم ادامه مطلب را بخوانيد »
در همه جای دنیا، آنجا که گروه های مختلف مردم با موضوعات مشترک گرد هم می آیند و یاد میگیرند که سطح مشارکت برای دست یابی به بهترین راههای برطرف کردن نیازهاشان را بالا ببرند، امکانات بالا با هزینه های کمتری را برای رفع نیازهای مشترک پیدا میکنند. این واقعیت که حقوق فردی و حقوق اجتماعی رابطه مستقیم و انکارناپذیری دارند، نیز در سطح زندگی اجتماعی وگروه های مشترک المنافع که در واحدهای سکونت اجتماعی زندگی می کنند، میتواند به سهولت خودنمایی کند. ادامه مطلب را بخوانيد »
راستش دانشمندان مدت زیادی است که هشدار میدهند باید برای مبارزه با فهرست بلندی از مشکلات بحرانزا برنامهریزی کرد و آماده بود. چیزهایی نظیر همهگیریها، باکتریهای مقاوم به درمان، گرمایشجهانی، کاهش میزان خواب و استراحت، آلودگی هوا و.. اما سیاستمداران صدای حرفهای آنها نمیشنوند. ادامه مطلب را بخوانيد »
ویروس کرونا فرصتی برای شناخت بیشتر ماهیت ضدانسانی سیستم سرمایه داری است. سیستمی که مفاهیمی چون بهداشت و درمان، آموزش، نان و معیشت، کار و مسکن و آزادی انسان ها را تنها در چارچوب مقدسترین اصل خود یعنی سوداندوزی درک میکند. در این وانفسا بیشترین نگرانی آن ها سقوط سهام و بازار بورس است نه زندگی انسان ها ادامه مطلب را بخوانيد »
برای مبارزه با این ویروس مرگزا نیاز به همکاری ملی و اراده همگانی شرط لازم است اما شرط حتمی ایجاد شرایط و امکانات لازم و ضروری بهداشت و درمان و حمایت از مردم برای رفع نیازهای اولیه آنان برای بقا است که از وظایف تاخیر ناپذیر حاکمیتی دولت و مسوولان نظام سیاسی کشور است. ادامه مطلب را بخوانيد »
از آنجا که نظام جمهوری اسلامی بنا بر ماهیت طبقاتی خود، همچون سایر سیستم های سرمایهداری با مطالبات نهایی کارگران در ستیز بوده و قادر به پاسخگویی آنها نیست، و از طرف دیگر به واسطۀ ماهیت مذهبی و ارتجاعی خود اساسا نظامی زنستیز و مبتنی بر تبعضهای جنسیتی است، در مقابله و مبارزه با این رژیم علاوه بر طرح مطالبات کارگران به طور کلی، همواره باید برمطالبات خاص زنان کارگر، به طور جداگانه نیز تاکید نمود. یکی از این مطالبات اساسی زنان کارگر امر تشکل یابی است. ادامه مطلب را بخوانيد »
سهم از چیدمان جدید قدرت سیاسی و دسترسی به رانت های حکومتی، مالی و پولی صف بندی مجلس یازدهم را آرایش خواهد داد. در این مجلس اقلا چهار باند دریده و بی پرنسیب به جان هم خواهند افتاد و رفیقان دیروز به روی هم پنجه خواهند کشید …. ادامه مطلب را بخوانيد »
ریچارد ولف در این مقاله با نقد برداشتهای رایج و کلیشهای از «سوسیالیسم»، میکوشد تعریف دقیق و روشنی از سوسیالیسم به عنوان یک پاسخ انتقادی به نظام سرمایهداری ارائه دهد.
ادامه مطلب را بخوانيد »
بازخوانی گزارش روزانهی اعتصاب در پالایشگاه نفت آبادان – 1357
باز خوانی گزارش روزانهی زیر که گروهی از فعالان کارگری[1] و کارگران و کارمندان جوان و متخصص و فنی در پالایشگاه آبادان در مقطع انقلاب – از مهر ماه سال 1357 تا مقطع سرنگونی شاه – تهیه میکردند تاریخچهای مختصر و کلی از شکلگیری دو اعتصاب بزرگ کارگران و کارمندان شرکت نفت ارائه میکند. ادامه مطلب را بخوانيد »
«هنری ژیرو» یکی از پژوهشگران مطرح در حوزه آموزش انتقادی، با بیان ویژگی های پوپولیسم دست راستی، در عین حال پوپولیسم چپ را نیز دارای ایراداتی میداند و معتقد است هر دوی این باورها نکات مشترکی دارند که باید با تاکید بر اراده جمعی برای تغییر، تعمیق بخشیدن به آموزش دموکراتیک و تقویت باورهای ترقیخواهانه برای ایجاد یک دموکراسی عمیق و عادلانه با آنها مقابله کرد ادامه مطلب را بخوانيد »
وضعیت ایمنی و بهداشت کار بعد از حادثه پلاسکو بدون هیچگونه تغییر بنیادین و اساسی در ساختار ایمنی کشور به صورت قبل ادامه دارد. ادامه مطلب را بخوانيد »
یوجین دِبز: همواره به شما آموختهاند و شما را تعلیم دادهاند که باور داشته باشید که وظیفهی وطنپرستانهی شما است که با دستور آنها به جنگ بروید و خود را سلاخی کنید. اما در تمام تاریخ، شما، ملت، هیچ صدایی در اعلان جنگ نداشتهاید، هر قدر که عجیب به نظر برسد، هیچ جنگی، هیچ زمانی توسط هیچ ملتی آغاز نشده است. ادامه مطلب را بخوانيد »
درک ماهیت جنیش های اجتماعی پیش از هر چیز به بررسی دقیق هویت، خواسته های کنشگران آن، تاثیر بحران های اقتصادی برکار و زندگی ونگرانی از چشماندازهای ناشی از شرایط حال و آینده آن جنبش ها درجامعه دارد. بازنشستگان نیز از این قاعده مستثتی نیستند و طبعا برای ارزیابی درست از موقعیت آنان در وضع کنونی باید آنچنان که هر جنبش اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد به این جنبش برخاسته اجتماعی نظر داشت. ادامه مطلب را بخوانيد »
باری تا آن زمان که اوضاع بر این منوال است و سازوکارهای مسلط بر جامعه و حکمرانی نیز اینچنین ناعادلانه و ناپاسخگو مانده اند، بحران های تازه تر و واکنش های تند و خونین نیز از هر دو سو در راه خواهند بود. ادامه بحران همیشه هم به نفع یأس و سکوت و سر به زیری عمل نمی کند. گرچه ممکن است راه گمکردگی های زیادی در پیش رو باشند. ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه محل اشکال است نه در شعار دانشجویان که در تمایل راستگرایانی است که با موضع گیری علیه دانشجویان نشان دادند که مخالفت آنان با نظام سیاسی مسلط، به هیچ روی بنیادین نیست و در هر صورت و به فرض نوعی حضور دوباره در ایران، تکیه بر پیشبرد همان سیاستی را دارند که سرمایه جهانی به آنان حکم می کند و لاغیر ادامه مطلب را بخوانيد »
دانشجویان به درستی با مبارزات مردم دیگر کشورها ابراز همبستگی کرده و با بازگشت به سنت نیکوی همبستگی بین المللی چپ، خود را در کنار مردم عراق، لبنان، شیلی و فرانسه در مبارزاتشان برای آزادی و عدالت دانسته اند. و محکم تر باد این همبستگی بین المللی مردمان جهان در راه آزادی و عدالت اجتماعی! ادامه مطلب را بخوانيد »
به جان آمدهاند. از سانتیاگوی شیلی تا بیروت لبنان، از پاریس فرانسه تا بغداد عراق؛ ما به هیچوجه آنقدرها که فکر میکنیم «خاص» نیستیم. در این سالها تحت هژمونی بومیگرایان و پستمدرنها و ایرانشهریها، زیادی بر «خاص» بودن ما و وضعیتمان تأکید شده است. مردم ایران و سیاستمدارانشان، از تحلیل منطق «عام» و جهانی حاکم بر سرنوشتشان باز ماندهاند ادامه مطلب را بخوانيد »
مبالغه در مورد ابعاد فعالیت دشمن به اندازه ای که این جنگ را به جنگ جهانی بزرگ نشان دهند تا بی اهمیت جلوه داد ن حضور مردم در اعتراض به شرایط کنونی چندان است که گویا گزارشات و اظهارات از این رویداد مردمی در دوکشور متفاوت بیان میشود.
ادامه مطلب را بخوانيد »
سر هیچ کس برای شورش و انقلاب درد نمی کند، همە می خواهند از راە های مسالمت آمیز و بە دور از خشونت بە حق و حقوق طبیعی شآن برسند و در صلح و آرامش زندگی و کار کنند. اما زمانی کە کار بە بن بست می کشد و مقصر حاضر بە عقب نشینی نمی شود بە ناگریز کار بە شورش و انقلاب می کشد. بن بست میان حکومت و کارگران یا باید با عقب نشینی حکومت و کارفرمایان بشکند و یا با شورش و انقلاب! ادامه مطلب را بخوانيد »
با توجه به شواهد تجربی موجود، به نظر میرسد که بخش بزرگ معترضان جوانان بیکار و بیثباتکار هستند. این گروهها در شرایط کنونی پتانسیل بسیار بالایی برای رادیکالیسم دارند اما علاوه بر آن انواع بروز انواع حرکتهای وندالیستی میتواند بهطور بالقوه استمرار اعتراضات و پیوستن سایر طبقات و گروههای اجتماعی به آن را تهدید کند. ادامه مطلب را بخوانيد »
حضورِ غیرچالشی یکی از همکاران سعید امامی در انتشار متن برنامه هویت در بی. بی.سی فارسی به تنهائی ارزش نوشتن حتا یک سطر را هم نداشت و من اگر این متن می نویسم تنها از آن رو است که از منظر معیارهای حرفهای و سنجه های انسانی حضور غیرچالشی همکاران جنایتکاران بدین شیوه، آگاهانه یا ناآگانه و خواسته یا ناخواسته،عادی سازی جنایت است و عادی سازی جنایت راه را بر تکرار جنایت هموار میکند ادامه مطلب را بخوانيد »
نخبگان یک نسل را که از میان مردم برخاسته و آتش مردم دوستی و بهروزی زحمتکشان در سینه های آنان شعله ور بود، به زیر خروارها خاک سیاه فرستادند و آنان را هم که جان به در برده بودند آواره غربت کردند تا بعداً بتوانند در دولت هاشمی رفسنجانی، نور چشمی های خود را فله ای به انگلیس – مهد سرمایه داری نولیبرال – بفرستند تا در آنجا سیاست های نو لیبرالی «تعدیل ساختاری» و «شوک درمانی» را فرا گیرند ادامه مطلب را بخوانيد »
بیائید خود را لحظه ای در جایگاه یک شهروند عادی، یعنی میلیونها نفر و اکثریت قاطع مردم ایران، قرار دهیم. آنها در این هنگامه چه می بینند: هرچه در برابر شداید و محرومیت ها و در برابر تجاوز آمریکا مقاومت می کنیم و صبوری به خرج می دهیم در دل سنگ دستگاه قدرت ذره ای اثر ندارد. …. ادامه مطلب را بخوانيد »
این حقایق تلخ نه با وارونه جلوه دادن آن ها، از سینه ی تاریخ ایران زدوده خواهد شد و نه با لاف زنی های اخلاف محمدرضا شاه پهلوی و هواداران آن ها. جنایات دهشتناک جمهوری اسلامی و بلائی که در این چهل سال حاکمیت فقها بر سر مردم ایران آمده است نیز هرگز روزگار سیاه ایران را در دوران سلطنت شاه توجیه نخواهد کرد ادامه مطلب را بخوانيد »
نقش عنصر آگاه و اثرگذاری او در تشکلهای صنفی را نمیتوان و نباید در کوتاه مدت پیگیری کرد و محک زد. در جریان مبارزهی طبقاتی و در بزنگاه های تصمیمگیریِ مهم درون یک تشکل صنفی “بینشِ صحیح و منش دموکراتیک، ویژگیهای مثبت شخصیتی، رفتار و مواضع درست و منطقی و حضور و پیگیری طولانی مدت در محیط کار و درون آن تشکل است” که به یک فرد نقشی موثر و هدایت گر میدهد ادامه مطلب را بخوانيد »
نولیبرالیسم – یعنی پروژهی سیاسی طبقات حاکم – الگوی مسلط در جهان غرب، هم در اروپا و هم در امریکای شمالی، شد. در نتیجه، روایت و گفتمان تازهای هم حاکم شده است که در آن مفاهیمی چون طبقهی سرمایهدار و یا طبقهی کارگر (که در واقع مشخصهی بررسیها و گفتمان سوسیالیستی بودند) در عمل از ادبیات سیاسی و رسانههای عمومی حذف شدهاند. این زمینهی فکری توضیح میدهد که چرا حتی رهبران احزاب چپ هم دیگر از ادبیات طبقاتی استفاده نمیکنند. مفهوم و روایت «مبارزهی طبقاتی» کنار گذاشته شد و طبقهی کارگر هم از این روایتها و گفتمانها حذف شده به «طبقهی متوسط» تبدیل شد. ادامه مطلب را بخوانيد »
آنچه این روزها به واسطهی بحث در باب «آکسیون روز کارگر» به عنوان شالودهی اصلی انتقاد به دعوت کنندگان آکسیون مطرح میشود، تحت عنوان «ضرورت برگشتن به درونِ طبقه به جای مانورهای نمادین سیاسی» نظرها را به خود جلب کرد. سخن از این است که چنین کُنشهایی نمیتواند پیامی صنفی- سیاسی به بدنهی طبقه بدهد و در بدبینانهترین برداشت مصداق «خودارضایی روشنفکرانه» است. از این زاویه مشکل بزرگ جنبش کارگری، اتکای صرف آن بر نخبگانش است که این نخبگان عمدتا برای ارتباط با روشنفکران و دانشجویان در قیاس با ارتباط با بدنهی طبقاتیشان اولویت قائل هستند و لذا دچار بحرانِ نمایندگی و بدل شدن به نامهایی پُرافتخار در فضای مجازی میباشند. ادامه مطلب را بخوانيد »